با سلام و درود به همه وکلای محترم وقتتون بخیر من در سال 1380 ی سرمایه گذاری و آینده نگری خونه‌ای با 260 متر زمین با حاشیه 33متری در بلوار و 320 متر بنا در سه واحد در دو طبقه ساختم از باب احسان و نیکوکاری به پدر مادرم جهت سکونت واگذار کردم در سال 1379 قولنامه خرید ملک به نام پدرم با چک‌های خودم گرفتم سند وکالت به نام ایشان جهت نظارت بر ساخت و ساز منزل گرفته شد چون من چند شرکت داشتم و نمی‌رسیدم و در سال 1385 وکالت بلاعزل بدون هیچ مشکلی برگشت شد پس از اینکه دچار بیماری و در نتیجه پیوند قلب در سال 1396 شدم و احتمال زنده ماندن مرا پزشکلن یک دزصد اعلام کزدند برادرم با همآهنگی خانواده‌ام صورت جلسه جعلی تنظیم کردند و با قصه بافی و حتی تهدید کسی که ملک را برای من خریده بود و درجریان است در دادگاه شهادت دادند که که صورتجلسه تنظیمی مبنی بر انتقال دو واحد بایستی انجام گیرد که متاسفانه وکلای من در جلسات اولیه حاضر نشدند و در جلسه تجدید نظرخواهی هم که رفع نواقص خواسته شده بود وکیل من آن را نبرده بود! با اینکه تمام مدارک ساخت و ساز را دارم و و حتی به به رای تشخیص امضا و خط هم توسط وکیل اعتراض نشده بود! به دیوان عالی وکیلم شکایت کرد و دیوان عالی هم برای اینکه در تجدید نظرخواهی نواقص را نبرده بودند در مرداد 1402رد درخواست را اعلام کرد سپس وکیلم در 13شهریور 1402 درخواست ماده 477 بر اساس عدم بیع شرعی داد. که هنوز شماره ثبت آن هم پیامک نشده!؟ سوال این است که چگونه می‌شود با یک صورت جلسه عادی و شهادت همه اعضای خانواده که ذینفع هستند یک ملک دارای سند تکبرگی رسمی هست به نوعی مصادره نمود و واقعاً این رویه خطرناکی است برای همه کسانی که با همدستی ملکی را صاحب شوند سوال من این است که با توجه به عدم حضور وکیل و مشکلات بیماری من سهل انگاری‌های به عمل آمده این رای صادر شده است چه باید کرد؟؟؟ من امسال که حالم بهتر شده می‌فهمم چه بر من گذشته است به کارشناس خط مراجعه کردم گفتم از مدارک من بر علیه خود من استفاده کردید گفت بایستی در مهلت مقرر اگر من هم اشتباه کردم بایستی اعتراض می‌کردید که نکردید!!! سپاسگزارم از حسن توجه شما