سلام. بخاااطر خدا کامل بخونید. من 15 سال ازدواج کردم یک پسر 14 و دختر 11 دارم وضعیت در حد خط فقر کارم ازاد یعنی خونه های مردم میشورم خلاصه. زنم در ابتدای زندگیمون به من خیانت کرد و منو درهمون ابتدا اعدام کرد سال اول با پسر عموم دیدمشون همدیگر بغل کردن که من خودمو نشون ندادم فقط صدامو در اوردم که بفهمن من امدم بعد به زنم گفتم انکار کرد من هم بخاطر علاقه ای که بش دارم گذشت کردم ولی اتشش موند. سال بعدش عروسی برادرم متوجه شدم که با یه پسر عموی دیگه نگاه و اشاره ای داره جلوش گرفتم سومی یکی از فامیلامون خارج که برا دیدن خانوادش امده و من قبلا فهمیده بودم که قبل رفتنش زنم به ان نظر داشت اول نزاشتم بره دیدنش همراه خانواده ام بعد با اصرار قبول کردم با خانوادم بره یعنی به خانوادش همشهرین و ما یه شهر دیگه. قرار بود شب بر گردن که ان راضی نشد بر گرده یعنی با خانوادش که انجا بودن موند. من اینجا داغون شدم چرا دروغ گفت و افکار دیگه خیلی اذیت شدم ان شب دستام باز شدن به سیگار که الانم سیگاریم خدا لعنتش کنه از همه چیز بدم امد یه پسر هم دارم. اونو هم دوس داشتم نمیتونستم طلاقش بدم از ان موقع روش باز شده موبایل گرفتن براش ممنوع کردم قول داد تکرار نکنه رفتم برش گردونم موقع امدن ترمینال بودیم که یکی امد کنار ما قدم میزد من شناختمش پسر همسایه فامیلمون که خانم انجا بودن او حاضر به امدن نشد خلاصه امد پیشمون نشست تعجب کردم چرا سلام نکرد اون که منو میشناسه یه دفعه چندتا بیت عاشقانه گفت او رفت فهمیدم قضیه چیه. چیزی نگفتم چون میدونم عیب از زنمه و من که تا حالا باش موندم بعد از همون روز هر روز دعوا او قهر یعنی سر کوچکترین چیز می رفت خونشون بعد یه دو ماهی اشتی میکردیم. منم در سال 6 ماه تنهام بدون زن خودمو به هر جوری تسکین میدادم حتی به فیلمهای پورن روم باز شد و جوری شدم که اگه نباشه بهتر. سالها گذشت همین روالو داشتیم تا اینکه پارسال از سر کار امدم خونه در باز بود رفتم داخل دیدم زنم حواسش مشغولو داره با تلفن حرف میزنه امدم بالا سرش تا منو دید صورتش عین مرده ها شد به من نگاه میکرد او اسممو صدا میزد نه نه فکر کرده الان میکشمش ولی نمیدونه خیلی وقته برام مرده و فقط بخاطر بچه هام او ابرویی که اینده شون خراب میکنه نگش داشتم و خودم از لذت زناشویی محروم کردم خواستم گوشی رو بگیرم نداد از دستم فرار کرد او رفت تو خیابون ساعت 3 شب بود خوبه خیابون کسی نبود اوردمش خونه تا در رو بستم اون رفت بالا گوشی رو شکوند و سیم کارتش بقول خودش تو خیابون افتاده دو تا بچه ام گریه میکردن بابا ولش کن ولش کن ولی از قضیه خبر ندارن. منم حال دعوا رو نداشتم ولش کردم چون خواست خودکشی کنه جلوش گرفتم منم اینجا فقط زجر میکشیدم سیگار پشت سر سیگار خلاصه با این همه گذشت ها و بعد از خیلی خیانت ها الان اخرین دعوا که کردیم عین خیالش نیس رفته شکایته منو کرده بعدش وکیل هم گرفته بشون گفته که دست بزن داره او سیگاریه او فیلمهای پورن میبینه مهریه اش گذاشته اجرا. من کسی رو ندارم یادم بده چکار کنم فقط خدا. شما بگید منی زیر خط فقرم مهریه رو چطور بدم بعد این همه گذشت و سالهایی که حروم این زن کردم چطوری حقم رو بگیرم یا با همه خیانت ها باید یه جایزه حبس هم بگیرم میتونم پرینت از خطش بگیرم نمیخوام پیام یا صحبت‌ها رو فقط به چه کسانی در تماس بوده و مدت زمان تماس ها وا ساعت تماس ها که اکثرن شب بوده من که برام فرقی نمیکنه چون خیلی وقته زندگی برام معنی نداره ولی بخاطر بچه هام میخوام سعیمو بکنم لطفا بخااااطر خدا راهنمایی کنین ممنون.