سلام من خانمی هستم 38 ساله وقتی 14 سالم بود پدرم مجبورم کرد ازدواج کنم و 6 ماه بعد ازدواج شوهرم تصادف کرد و فوت کرد وچند وقت بعد اون باز پدرم مجبورم کرد که با کسی که 28 سال ازم بزرگتر بود ازدواج کنم و بعد 4 سال صاحب یه دختر و یه پسر شدم دیدم نمیتونم زندگی کنم ازش طلاق گرفتم پدرم چون دوست نداشت طلاق بگیرم طردم کرد و خانوادم تنهام گذاشتن تو خونه های مردم کارمیکردم و خرجمونو در می‌آوردم تا اینکه 5 ساله پیش با آقای آشنا شدم برای بچه هاش پرستار میخواست و من قبول کردم همسرشون فوت کرده بود بعد چند وقت ازم خواستگاری کرد و منم چون تنها بودم و خسته از کار کردن قبول کرد بعد از ازدواج الان فهمیدم با دخترم یواشکی رابطه جنسی داره چندین بار از خونه خواستم فرارکنم با بچه هام تو کوچه اومده و تا حد مرگ کتک زده و ازموهام کشند نده آورده خونه انداخته میگه یا خودتو بکش یا من نمیزارم بری پسرم با سن کمش نزاشت بره مدرسه از صبح ساعت 6 میره سرکار تا 12 شب کار میکنه پولشو اخرماه ازش میگیره خودمم زندانی کرده گشنه و تشنه نگهم میداره چندین شبانه روز نمیزاره بخوابم تا حد مرگ کتکم میزنه خفه ام میکنه تا جایی که بیهوش میشم وقتی به هوش میام میبینم از فرصت سوء استفاده کرده و با دخترم... دخترمو گول زده مغزشو پاک کرده میگه مادرت باعث زندگی تو شده روزی چندین بار بهم حمله میکنه با کابل و کمر بند و یا یکدفعه با فندک بزگ بدنمو میسوزونه جوری که ناله هام به آسمون میره به گوشی زیاد دسترسی ندارم کسی رو ندارم تو رو خدا کمکم کنید فقط بهزیستی یه شماره داده ولی من موقعیت زنگ زدن ندارم فقط میتونم با پیامک اونم یواشکی به کسی پیام بدم تهدیدم میکنه اگه فرار کنی بری میام پیدات میکنم جلوی چشمت سر پسرت بلا میارم بخدا میکنه این کارو خیلی ازش میترسم تو رو خدا کمکم کنید خودم بدرک بچه هام دخترم 20 سالش هست پسرم 16 ساله اما مثل 3 تا پیرزن پیرمرد شدیم تورو خدا کمکم کنید صدای منو بگوش یکی بفرستید مگه کمک به یک مسلمان ثواب نیست چرا کسی نیست به فریاد های من برسه