با سلام پسری 38 ساله هستم 7 سال پیش بدلیل شکست عشقی زندگی ام رو باخته بودم خانم شوهر داری که دوست صمیمی خواهرم بود بنا به وضعیت روحی من با من وارد رابطه شد طوری بود که در ابتدا فقط برای اینکه منو به زندگی برگردونه و امیدوارم کنه به عنوان یه دوست خواست کنارم باشه و تو این مدت دخترای زیادی رو برای ازدواج بهم معرفی کرد . البته در ابتدای دوستیمون قرارمون این بود که در کنار هم باشیم تا من به زندگی برگردم و دختر خوب پیدا کردم این ارتباط رو کم کنیم. ولی کم کم این ارتباط مارو به هم وابسته کرد طوری که این زن به شوهرش مشکوک شده بود و برای اینکه فکر میکرد بهش داره خیانت میکنه رابطه رو با من بیشتر کرد و من رو چندین بار به خونه اش دعوت کرد . در این دعوتها ما که به هم علاقه پیدا کرده بودیم در حد معاشقه و ... در این مدت دوستی مون این خانم بنا به قولهایی که بهم داده بودیم که در کنار هم باشیم و هرجا به مشکلی بر خوردیم کمک حال هم باشیم از من چندین بار پول قرض میکرد ولی از باز پرداخت ان تا به الان معذور بوده. این رابطه تا جایی پیش رفت که توسط این خانم من رابطه گرم و صمیمی هم با شوهرش پیدا کردم و حتی چندین بار هم شوهرش از من برای امورات زندگیش کمک خواست و چندین بار هم منو به خونه اش برای انجام کارهایی دعوت کرد و سر یک سفره نشستیم و نون و نمک هم رو خوردیم. البته رابطه نامشروع ما بنا به اصولی که من برای خودم قائل بودم در همون حد ... و بنا به حرمت نون و نمکی که من خورده بودم و احترامی که به شوهرو بچه اش قایل بودم نمیخواستیم بیشتر از این پیش بریم. تا اینکه دیدیم چندین بار وابستگیمون بیشتر داره میشه و این وابستگی باعث عذاب وجدان خانم میشه و من چون که دوستش داشتم و دارم نمیخواستم بیشتر از این عذاب بکشه و عشقم رو بهش ثابت کنم چندین بار خواستیم از هم فاصله بگیریم که حتی من دوسال هم از شرکتی که باهم کار میکردیم اومدم بیرون تا شاید این رابطه کم شه و راحت تر به زندگیش برسه. ولی بعد از دوسال دست قضا جوری شد که ما باز همکار شدیم و من بدلیل صمیمیتی که با شوهر خانم داشتم شدم راننده سرویس خانم واین امر باعث رابطه مجدد و صمیمی تر ما شد. ولی بازبعد از مدتی این خانم بنا به عذاب وجدانی که خودش ادعا میکرد میخواست این رابطه رو کم کنیم و منم میگفتم یهوی نمیشه به مرور زمان هرکاری بگی قبول میکنم و سعی میکنم باهاش کنار بیام تا جایی که در طول دوسال گذاشتیم کنار و در حد دستش رو گرفتن بود . که حتی بنا به ادعای خانم این عمر هم باعث عذاب وجدانش میشد و میخواست من فقط مثل یه دوست کنارش باشم ولی قرار ما از اول این بود که در کنار هم باشیم تا جایی که ببینیم خدا چی میخواد و ایا ما بهم میرسیم یا نه. ولی منی که بهش دل بستم نمیتونستم عقلا این دستش رو گرفتن رو به این زودی به خودم بقبولونم . وقتی خانم دید که من نمیتونم با این خواستش کنار بیام سعی کرد از طرق بدبین کردن من نسبت به خودش این کار رو بکنه تا جایی که روزی بهم پی ام داد که بخاطر رفتارا و ابراز علاقه ات بهم کارفرمای شرکت برگشته تو روش گفته که من چشمم دنبالشه و ... من که از این حرف کارفرما دلخور شده بودم و بهش گفتم ادم به ابجیشم نمیتونه همچین حرفی رو بزنه بین تو تون چیه که جرات کرده این حرف رو بهت بزنه وخواستم با کارفرما برخورد کنم ولی بااروم کردن من مانع از این کارم شد. بعد از این ماجرا چندین بار پی ام هایی که این خانم به گفته خودش به کارفرما باید میفرستاد به من فرستاد که این پی ام ها حاوی مطالبی بود که شک من رو نسبت بهش بیشتر کرد و ازش توضیح میخواستم ولی او از توضیح سر باز میزد. تا اینکه بعد از مدتی یه همکار اقا وارد شرکت شدو قتی من صمیمیت بین اینها رو میدیدم به کم شدن صمیمیت بین من و اون بیشتر مشکوک شدم واز طرفی حرفایی که پشت سر خانم میزدن تو شرکت این احتمال رو دادم که این خانم شاید بخاطر پول منو. میخواست این مدت و هرکی پول بیشتر براش خرج کنه با اون راحت تره و..ازش میخواستم ارومم کنه. ولی باز امتنا میکرد . تا این که اون دیگه نخوااست من سرویسش بشم و تنهایی با اون همکار جدیدش بره و بیاد که با این کارش شکم بیشتر شدو گفتم من هر اتفاقی تو شرکت بین کارفرما و .. افتاده رو میرم با دلیل و مدرک به شوهرت میگم ودیگه پام رو تو اون شرکت نمیذارم که رفتم و این کارو کردم و نرفتم شرکت . البته همه چیز رو به شوهرش نگفتم که اگه میگفتم زندگیش از هم میپاشید. بعد از اون ماجرا ازم حسابی رنجیدو باهام فاز منفیش رو شروع کرد و منم که هیچ چیز برام ثابت نشده بود بخاطر علاقه ام بهش پیش خودم احساس عذاب وجدان میکردم و تو این یکیال که از تین ماجرا میگذره سعی کردم از دلش درارم که غیر ممکن بود تا حالا. بعد از تعریف کردن ماجرا به شوهرش یک فرد مومن این وسط که قبل از رفتن من پیش شوهرش بهش اطلاع داده بودم که مبخوام چکار کنم پا در میونی کرد و نگذاشت زندگیش از هم بپاشه خدا رو شکر که واقعا مدیون اون فرد ام. این یکسالی که من ازش دلجویی میکردم این خانم برای تبرئه خودش از گناهاش نگو که من رو پیش چندین نفر بدنام کرده بود بخاطر تهدیداتی که من کرده بودم .تهدیداتی که اگه قرار باشه این طوری ادامه بده من میرم به فلان دوستش و یا اقاس و یا اون فرد مومن همه چیز رو میگم و... تا که این اواخر من که همش پیگیر سوی زنام بهش بودم اتفاقی تو شرکتشون میفته که حرفی پشت اون خانم و همکار اقاش میزنن که به گوش من میرسه و من بلافاصله خانم رو در جریان میذارم و بهش میگم که این همه میگم با همکارت تنهایی نرو ببین باز حرف پشت سرت گفتن ولی این بار هم خانم ناراحت میشه و میگه یا بهم میگی کیه اون طرف یا که من شوهرم رو باهات طرف میکنم . من که کلی اصرار کردم پیش همه خرابم کردی پیش شوهرت این کارو نکن بکنی بدتر میشه ولی گوش نکرد و رفت گفت. و شوهرش طی تماسی ازم خواست حضورا خدمتش برسم و منم با کمال خونسردی رفتم و رفتیم شرکتی که خانمش کار میکرد و ادعا کردن که من به دوست خانمش که سالهاس باهاش در تماس نیستم این حرفا رو زدن که من انکار این کار شدم و چون دیدم چیزی ندارن که ثابت کنن من این کارو کردم گردن نگرفتم . در این فضا برخوردایی بین منو شوهرش شد که اصلا به دل نگرفتم ولی وقتی همکار اقاش برگشت بهم فحش ناموسی داد و درگیر شد باهام و تهدید به قتلم کرد فرداش رفتم بدلیل توهین و فحاشی واتهام های کذب از همکار اقاش و دوست خانم شکایت مردم که پرونده به شورا رفت در شورا همکار اقاش بدلیل اینکه رضایت منو بگیره با اوردن خانم با استفاده از فایل صوتی که ازم داشت شرایطی به وجود اورد که رضایت کن رو تونست بگیره ولی بعد از اون متوجه شدم اقا در جاهای دیگری هم بهم فحاشی کرده و صداهایی ازم ضبط کرده که باعث حضور خانم بدون اطلاع شوهرش در شورا شده و این فایل صوتی در اینده هم برای من هم برای خانم میتونه درد سر ساز باشه. از این رو من شکایت دیگری با تاریخ جرم متفاوت تر ازجرم شکایت اولیم کردم که مانع سوء استفاده دیگری از فایل صوتیم بشم. فایل صوتی که حاوی اتفاقات سال قبل میزان رابطه و ... بود . ایا من با این شکایت به جایی میرسم؟؟ ایا همکار اقا میتواند بخاطر رابطه نامشروع و تهدیدات من نسبت به خانم‌ از من شکایت و یا در دادگاه علیه من استفاده کند؟؟ ایا من میتوانم شکایتی علیه خانم تنظیم کنم؟؟ ایا خانم میتواند من را محکوم کند؟؟ مجازات فحاشی اقا و همچنین مجازات من و خانم اگه همه رویدادها کاملا برملا شود چیست؟؟ ایا من میتوانم مخارجی را که به عنوان قرض به خانم دادو و چه اونایی که از رو قلب و دلم برای خانم خرج کردن را باز پس بگیرم و شکوائیه ای تنظیم کنم علیه خانم مبنی بر این موضوع ؟؟