سلام . 1سال پیش سوار ماشین شدم برم سرکار راننده یه آقای 40 یا 50 ساله بود جای بابام بود سوار شدم مقصدم گفتم نگهداشت داشت با تلفن صحبت می‌کرد راجب کار توشرکت شون نیرو میخادتلفنش قطع شد بهش گفتم آقا اگه اون شرکت نیرو میخاد همسرم بیاد واسه کار گفت آره میخاد کلی صحبت تعریف از کار حتی رسیدیم باز توصیح میداد من گفتم عالیه خوبه هماهنگ کن شوهرم بره واسه مصاحبه گفت شما شمارتون بدید من هماهنگ کنم بعد اوکی شد بهتون خبر میدم به شوهرتون بگید من بیام ببینمش باهاش حرف بزنم گفتم باشه شمارم گرفت 2 ساعت بعد بهم زنگ زد گفت اوکی شده بریم با شوهرت حرف بزنیم گفتم شوهرم خونست منم سر کارم گفت کی تعطیل میشید بیام دنبالتون بریم صحبت کنیم گفتم 7نیم صبح چون من شیفت شب درمانگاه بود صبح اومد شوهرم دید صحبت کرد شوهرم قاطی کرد شدید .رفت .بعد فرداش دوباره دیدم زنگ زد گفت کارش خوبه این حرفا بیام دنبالتون یک بار دیگه میریم بهش میگم خیالت راحت قبول میکنه گفتم نمیخاد ولش کن گفت قبول میکنه گفتم شمارش میدم خودت بگیرش گفت نه حضوری بهتره این حرفا گفتم باشه تو اومد محل کارم سوار شدم گفت بزا اول کار به خودت نشون بدم جاشو ببین عکس بگیر از محیطش بعد بریم خودت بگو بهش نگه من الکی میگم کلی حرف زد گفت دیدنش ضرر نداره این حرفا باشه آدرسش گفت نزدیک خونه مادرم بود خیالم راحت بود رفتیم بعد پیچید تو جاده خاکی گفت نترس اینجا همون کارخونه هست یه خوردش خاکیه گفتم باشه هی دور تر شدیم گفت یه چیز میخام بهت بگم به نفعته ببین شوهرت بیکاره خرج نداره بده خودت میری سر کار حیفه خانوم به این خوشکلی کار کنه با من باش من خرجتو میدم هفتگی ماهانه هرجوری که بخای فقط با من باش و من گفتم خفه شو فحش دادم جیق زدم بهم گفت جیق داد بزنی گشتمت 5 دقیقه میری اگه جیق نزنی وگرنه بلای سرت میارم وشروع کرد دست زدن بدن من گوشیش در آورد همون طور که پیراهنم بالا داده بود عکس گرفت منو گذاشت سر خیابون رفت .بعد زنگ زد گفت طرف کلانتری بری پخش میکنم .گریه کردم گفتم توروخدا پاک کن گفت ببینم چی میشه اگه دختر خوبی باشی پاک میکنم .چند روز گذشت زنگ زد گفت بیا سر همون خیابون پاک میکنم جلوت رفتم اونجا گفت میخای پاک گفتم آره گفتم بیا حرف گوش کن جلوت پاک میکنم برو پیه زندگیت تموم میشه میری منو برد تو یه پارکینگ خونه باباش تویه انباری بهم تجاوز کرد .هر بار زنگ میزنه ازم سوء استفاده میکنه هر چند ماه یک بار خطشو بلاک میکردم شوهرم نبینه با یه خط دیگه زنگ میزد تا سری آخر به شوهرم گفتم .هیچی نگفت گفت ادرس پارکینگ که گفتی کجاست منو ببر اونجا بردم نشون دادم منو رسوند خونه چاقو برداشت بره من از ترسم نکشتش بچه هام بی پدر نشن پیام دادم گفتم شوهرم گفتم از اونجا برو .الان چیکار کنم چطوری ثابت کنم به زور من رو برده؟.