سلام پدرشوهرمینا تو شهرستان زندگی می کنن و اومدن شهر ما و دختر خاله شوهرمم با اونا اومده تا به خونه پدرش بره دیشب پسر خاله شوهرم مارو شام دعوت کرد و چون شوهرم نبود پدرشوهرم اومد دنبال منو دختر کوچولوم رفتیم مهمونی اونجا دخترم غریبگی کرد اول کنار خودم بود وقتی پالتوشو درآوردم 6تا النگوهای ک به هم بسته بودم دادم بالا تا دیده نشه انگاری دلم می لرزید بعد چند ساعت که دختر خاله شوهرم دخترمو صدا میکنه اتاق بیا با بچه ها بازی کن و اینا و من ظرف شستم و حواسم ب دخترم نشد تا اصلا نگاه ب النگو هاش نکردم امشب ک من مهمونی داشتم مامانم با لحنی که شکه شد پرسید پس النگو های دخترت کو من کپ کردم و از دیشب حواسم به النگوهاش نبود و فقط به دخترخاله و برادرشوهر که اومد خونمون و 17 سال داره تقریبا شک دارم چیکار کنم دلم به حال این طفل معصوم ک هنوز نمی تونه صحبت کنه و النگوهاشو دزدیدن ریش میشه
سلام پدرشوهرمینا تو شهرستان زندگی می کنن و اومدن شهر ما و دختر خاله شوهرمم با اونا اومده تا به خونه پدرش بره دیشب پسر خاله شوهرم مارو شام دعوت کرد و چون شوهرم نبود پدرشوهرم اومد دنبال منو دختر کوچولوم...
سال 91 متوجه شدم از کلیه طلاهام که در یک جا بوده فقط سرویس عروسیم گردنبند و گوشواره هاش نیست شک به برادر شوهرم کردم که یک مدت مسافر منزل ما بود دوسال پیش از کلیه طلاهای باقی مانده 5 تیکه درشت جدا شد و...
سلام وقتتون بخیر .. مادرم تقریبا 2سال پیش مقدار زیادی طلا بهم میده امانت براش نگه دارم و خودش راهیه سفر بوده ... بعد چندماه که طلا رو از من میخواد طلا رو پیدا نکردم.
یعنی اون زمان که طلا رو امانت گرفت...
ما هروقت شهرستان میریم کلید خونمون دست خواهرمه که میان اینجا
قبل رفتن مراسمی بود انگشترمو دستم کردم و بعد گذاشتم سرجاش و رفتیم شهرستان
برگشتیم دیدم نیست انگشترم
من در اتاقمو و در کمد اتاقمو قفل میکنم
...
شرایط و مقررات حاکم بر روابط کاربر با وکیل/مشاور/موسسه
و
شرایط استفاده کاربر از خدمات حقوقی دادراه
را مطالعه کردم و می پذیرم.
خطایی رخ داده است. لطفا دوباره
امتحان کنید
کاربر گرامی؛ در حال حاضر ارسال کد از طریق پیامک با اختلال سراسری مواجه است. در صورتی که هم اکنون
پیامک به دست شما نرسید، لطفا در زمانی دیگر مجددا تلاش نمایید.