با سلام.پدر بنده توسط پزشکی قانونی سال 1400 معاینه شده و نوشتن بیمار دچار درجاتی از افت محتوای شناختی بدلیل خوردسودگی میباشد.شروع بیماری از زمان معاینه. اساس حجر برای اثبات از گذشته باید حتما پرونده بیمارستان یا مطب یا گواهی دکتر بات سکته مغزی الزایمر چیزایی که مربوط به حافظه باشه. پدر بنده فقط یک بار سال 95 بخاطر کاهش سطح هوشیاری بستری شد.پدر بنده اون سال مریض نشد یک سارق بهش قرص خواب آور داد و پولهاشو به سرقت برد.جالب اینجاست پدرم بعداز مرخص شدن خودش رفته دادگاه شکایت کرد طرفم گرفتن 15 ماه فرستادنش زندان چون متهم اقرار کرد بهش قرص خواب داد و ازش سرقت کرده که دادنامه سال 95 موجوده. الان پروندش رفت کمیسیون اوناهم آشنا دارن با اینکه حکم بهشون نشون دادم میگن از سال 95 محجور شده درصورتی که علاوه بر حکم علت بستری کاهش هوشیاری بود و هیچ چیز خاصی نوشته نبود. حال سوال اینجاست نظریه پزشکی قانونی طریقت داره نه موضوعیت.و یک اماره هس آیا واسه دادگاه حکم دادگاه اولویت داره یا نظر پزشک قانونی؟ چراکه مدارکی باشه خلاف نظر پزشک قانونی قاضی میتونه بهش اهمیت نده. مدارکی که خلاف نظر پزشک قانونی نشون میده. 1.شکایت پدرم تو دادگاه سال 95 بابت سرقت 2 شکایت پدرم سال 97 بابت چگ بالا محل 3 پدرم سال 98 خوانده پرونده ایی بوده و رفت پیش قاضی از خودش دفاع کرده.تو دادنامه هس 4حضور در دفتر خانه اسناد رسمی تو سالر99 5رفتن به پاسگاه و اعلام رضایت از شخصی تو اوایل سال 1400 6 استشهاد محلی که به امضای 35 نفر اهل محل با مهر شورا درضما پدرم تو کمیسیون اصلا شرکت نکرده و کمیسیون داره بدون معاینه ازش نظر میده خنده دار تر برادرم شاکیه این پرونده. من چکی از برادرم داشتم سال 99 اجرا گذاشتم برادرم تو دفاعیاتش گفته ( پولو از پدرم قرض گرفتم چگو جهت ضمانت به پدرم دادم بعداز چند ماه مصدوم شدم پدرم پولمو بهم بخشید) پدری که محجوره چطور این کارارو کرده؟؟؟ حالا به نظر شما چیکار باید کرد برای قاضی فقط نظر کمیسیون مهمه؟ با اینکه نظر پزشکی قانونی فقط یک اماره هس و موضوعیت نداره با سپاس