سلام مادربزرگ من دو تا دختر و یک پسر داشت و یه خونه ویلایی که قولنامه به نام مامان بزرگم بوده. سال 95 داییم یه مغازه میخره که می فروشه و دو واحد میخره یکی طبقه اول و یکی طبقه دوم که دقیقا بالاسر طبقه اول از یک ساختمان ویلایی 5واحده.همکف یک واحد و دو طبقه هر کدام دو واحد. طبقه همکف مال صاحب خانه همون کسی که مغازه داییم رو میخره و دو واحد از ساختمان رو میفروشه .مادر من خونش را قبلا فروخته بود و به داییم داده بود و با مادربزرگم زندگی می کرد. داییم قرار میشه که یک واحد از اون 2واحد رو به مادرم جای بدهیش بده طبقه اول رو میده. قولنامه این دو واحد یکیش به نام مادرم بود و یکیش به نام مادربزرگم بود. دی ماه 97 مامان بزرگم مریض میشه داییم و مامان بزرگم میان بالاسر خانه ما داخل اون یکی واحد ساختمان تا مامانم هم مراقب مامان بزرگمون باشه.داییم خونه ویلایی مامان بزرگم که خالی بود رو سندشو میگیره و چون مامان بزرگم درگیر مریضی بوده سند رو به نام خودش میگیره. خانه ویلایی رو میفروشه و باهاش یه زمین میخره و قرار میشه یه چهار طبقه بسازه برای مامان بزرگم. شروع میکنه به ساختن و درگیر مریضی مامان بزرگم هم هست 8ماه میگذره مامان بزرگم بهتر میشه ساختمان 4طبقه هم مراحل سفت کاری بوده.مامان بزرگم میره اهواز پیش خالم.آبان 98داییم اون واحدی که توش زندگی میکردن رو میزاره برای فروش تا این که دوست صمیمیش که همیشه ازش پول قرض میگرفته از واحد خوشش میاد ومیاد از نزدیک هم‌ خونه رو میبینه و قرار میشه که جای بدهی که داییم داشته این واحد رو که داییم و مامان بزرگم توش ساکن بودن رو جای بدهی برداره مادرم به خاطر مریضی مامان بزرگم کلا با داییم در ارتباط بود و بارها شنیده بود که دایبم گفته بود خونه مال دوستشه.اواخر بهمن 98مامان بزرگم فوت میکنه داییم مرتب از دوستش میخواد که مدارکش رو بفرسته تا خونه رو به نامش بزنه اما دوستش برای اینکه داییم اذیت نشه و از اون خونه جابجا نشه این کارو نمیکنه بعد از حدود 24 روز از فوت مامان بزرگم داییم بر اثر ایست قلبی فوت می کند.داییم قبلا ازدواج کرده بود و جدا شده بود یه دختر داره که 21سالشه و پیش مادرش زندگی می کرده البته اونا توافق کرده بودند دختر داییم پیش مادرش زندگی کنه و هر وقت داییم خواست دختر شو ببره پیش خودش .بعد از فوت داییم دخترش و همسر سابق داییم و برادرش تمام اسناد خونه زمین را از ما می گیرند و ما تمام توضیحات رو مبنی بر اینکه این چهار واحدی مال مادربزرگم بوده و این یک واحد مال دوست داییم بوده و داییم فروخته به دوستش، بهشون میگیم آنها اولش می پذیرند ولی بعدش هیچ چیزی رو قبول نمیکنن و میگن چون به اسم داییم بوده پس مال دخترشه و برادر زن سابق داییم شده وکیل دختر داییم و همه کاره اون شده دوساله که هیچ خبری از دخترداییم نیست و نمیزارن حتی ببینیمش. دایی دختر داییم تمام کلید های خونه هارو هم گرفته قفل هارو عوض کرده.وسایل اون واحدی که داییم به دوستش فروخته متعلق به مامان بزرگم بوده وبرادر زن سابق داییم هر دفعه با یه ماشین اومده و وسایل رو باخودش برده تمام همسایه ها هم شاهدن. و هر دفعه با آدم های ناشناس به این خونه رفت وآمد میکنن.دوست داییم پارسال شکایت می کند،دادگاه دو ماه پیش برگزار میشه و مادرم ،خالم ، پسر خاله مادرم به عنوان شاهد میرن دادگاه .دختر دایی مادرم و دایی مادرم هم شاهد بودند،دادگاه مادر و خالم رو خصومت شخصی اعلام میکنه و رای رو به نفع آنها (خانواده مادری دختر داییم) صادر می کند دوست داییم اعتراض میزنه .قراره به زودی دادگاه دوباره برگزار بشه با چند مطلع جدید و همچنین صدایی که از داییم پیداشده که به دوستش تلفنی میگه مدارکت رو بفرست تا به نامت بزنم و بچه ها در جریانن. الان اون چهارطبقه رو دایی دختر داییم داره تکمیل میکنه.الان یک سوال دارم سند زمین 4طبقه به نام داییم بوده که الان به دخترش میرسه اما 4طبقه چون تا مراحل سفت کاری انجام شده سند نداره،آیا میشه برای اون چهار طبقه شکایت کرد وکیل گرفت که چون اون چهار طبقه برای مامان بزرگم ساخته میشده تقسیم بندی بشه و سهم ارث مادر وخالم رو از اون چهار طبقه بگیریم؟ و چقدر احتمال داره که برنده بشیم چون ما تقریبا ناامیدیم؟ لطفا پاسخ دهید.