بادرود، پرسشگر ارجمند، احتراماً، مسئله مطروحه، مبتنی بر صحت و اصالت سند عادی تنظیمی توسط همسر متوفی شما است که در قبال اجرت خانه داری، ملک مسکونی به شما واگذار شده است. نخست، اعتبار این سند عادی، منوط به احراز اصالت و عدم تعرض و انکار و تردید از سوی وراث در مراجع قضایی است. ثانیاً، تنظیم سند رسمی انتقال ملک به نام شما توسط وراث، دلالت بر تنفیذ و تایید ضمنی وصیت نامه عادی از سوی آنان دارد و ادعای بعدی ایشان مبنی بر عدم استحقاق شما، مسموع نخواهد بود، زیرا این عمل آنان، مصداق بارز قاعده "اقدام" تلقی می گردد. ثالثاً، اگر ادعای وراث مبنی بر اشتباه در تنظیم سند رسمی مبتنی بر دلیل محکمه پسند باشد، موضوع در محاکم صالحه قابل رسیدگی است، اما صرف پشیمانی و ادعای خلاف واقع، نمی تواند خللی به حقوق قانونی شما وارد آورد. آنچه پاسخ گفتم، در حد کلیات بود، تحلیل دقیق موضوع شما مستلزم گفتگوی طرفینی است، بنابراین شما را از مشاوره(تلفنی و حضوری) با یک وکیل متخصص بی نیاز نمی کند، دقت کنید، دادگستری عرصه آزمون و خطا نیست.
احتراماً، با توجه به شرحی که ارائه نمودید، نظرات حقوقی به شرح زیر میباشد: 1. اعتبار سند دستنویس (قولنامه): سند دستنویس شوهرمتان که با امضا و اثر انگشت ایشان همراه بوده و به موجب آن ملک را در مقابل اجرت خانهداری به شما واگذار کردهاند، در صورت دارا بودن شرایط قانونی (از جمله مشخص بودن تاریخ، موضوع معامله، قصد و رضایت طرفین) میتواند به عنوان "عقد صلح" یا "هبه معوض" (در مقابل اجرت خانهداری) معتبر باشد. مطابق مواد 183 به بعد قانون مدنی، چنین سندی حتی اگر رسمی نباشد، در دادگاه قابل استناد است. 2. تثبیت مالکیت در دفترخانه: اقدام فرزندانتان در مراجعه به دفترخانه و تنظیم سند رسمی به نام شما، "اقرار ضمنی" بر مالکیت شما محسوب میشود. بر اساس ماده 1282 قانون مدنی، اقرار (اعم از شفاهی یا کتبی) در دادگاه معتبر است و آنها نمیتوانند به صرف پشیمانی، این سند را زیر سؤال ببرند. 3. ادعای مدیون بودن شما: ادعای فرزندان مبنی بر اینکه "اگر امضا نمیکردند، دادگاه ملک را به نام شما نمیکرد" فاقد وجاهت قانونی است، زیرا: اولاً، سند دستنویس شوهرمتان خود میتوانست در دادگاه به عنوان دلیل مالکیت شما مطرح شود. ثانیاً، حتی اگر فرزندان امضا نمیکردند، با ارائه سند دستنویس و اثبات شرایط آن (مانند صحت وصیت یا هبه)، دادگاه میتوانست ملک را به نام شما ثبت کند. بنابراین، شما مدیون آنها نیستید و هیچ تعهد قانونی برای فروش یا تقسیم ملک ندارید. 4. نظر واحد ارشاد دادگاه: گفته واحد ارشاد دادگاه کاملاً صحیح است. فرزندانتان با امضای سند رسمی، راه هرگونه اعتراض را بستهاند و در واقع، کار شما را تسهیل کردهاند. آنها نمیتوانند پس از اقدام رسمی، ادعای بخشش یا حقوقی بر ملک داشته باشند. 5. توصیه به فرزندان: میتوانید به فرزندانتان متذکر شوید که: بر اساس ماده 267 قانون مدنی، هبه (بخشش) زمانی قابل فسخ است که قبض نشده باشد، اما در اینجا ملک نه تنها به شما قبض شده، بلکه به صورت رسمی نیز ثبت شده است. مطابق ماده 802 قانون مدنی، صلح (که در اینجا مشابه هبه معوض است) پس از قبض، غیرقابل فسخ است. اگر ادعایی دارند، باید در دادگاه با ارائه مدارک معتبر اثبات کنند که سند دستنویس یا رسمی باطل است (مثلاً اثبات فشار یا عدم اهلیت شوهرمتان هنگام تنظیم سند)، که بعید به نظر میرسد موفق شوند. 6. اقدامات پیشنهادی: در صورت تهدید یا فشار فرزندان، میتوانید با استناد به سند رسمی، از طریق مراجع قضایی تقاضای منع مزاحمت کنید. در صورت تمایل به حفظ صلح خانوادگی، میتوانید با مشورت وکیل، پیشنهاد مسالمتآمیزی (مانند حق سکونت مادامالعمر برای خودتان با باقیماندن مالکیت برای فرزندان پس از فوت شما) ارائه دهید، اما این امر الزامی نیست. نتیجهگیری: شما با استناد به سند رسمی و سند دستنویس معتبر، مالک قانونی ملک هستید و فرزندانتان هیچ حقی برای اجبار شما به فروش یا تقسیم ملک ندارند. متن فوق را میتوانید به عنوان پاسخ حقوقی به آنها ارائه دهید. در صورت نیاز به پیگیری قضایی، مشورت با یک وکیل پایه یک دادگستری توصیه میشود.
اصل بر تقسیم ماترک است و ادعای مالکیت نیاز به اسناد مالکیت مطابق عقود ناقله مشروع و قانونی دارد
هر گونه اظهار نظر دقیق مستلزم بررسی مستندات شما ست
© تمام حقوق این وبسایت برای مالک آن محفوظ می باشد. حق چاپ و نشر مطالب این وبسایت به صورت الکترونیکی یا غیر الکترونیکی محفوظ می باشد.