سلام. 8ماه هست در سوپرمارکت با مدیریت جدید مشغولم. قبلش دو برادر بودن که مالک ملک هم هستن و اجاره دادن به این شخص. قرار بود سال قبل ماهی 10میلیون و امسال ماهی 13میلیون حقوق بده. بدلیل دوستی با اون دو شخص قبول کردم. پارسال کلا هیچ مبلغی نداد و فقط فروردین 8میلیون زد و یک هشت میلیون هم خرداد همین. بدلیل دوستی نه قرارداد بستیم نه حرف پول زدم. امسال پدرم بشدت بیمار شد و 2ماه بیمارستان بودم هرشب با اینحال سرکارم میرفتم. گفتم پول لازم دارم. گفت هرقدر و هروقت خواستی روزانه از صندوق بگیر و بنویس و به من هم بگو بنویسم. گفتم نمیشه که گفت من میگم بگو چشم. پدرت مریضه و اینجا مغازه خودته و این حرفها. تا اینکه شرایط طوری شد دیگه نمیشد سر این شغل بمونم. رفتم گفتم بیا حساب کتاب این 8ماه رو کنیم. اگر هم شک داری دوربین‌ها رو نگاه کن شاید من دیر نوشتم یا اشتباه نوشتم. اگر من زیاد گرفتم بقیه رو بهت بدم. اگر کم گرفتم طبق حقوق صحبتی تو به من بده. گفت بمون من کارگر ندارم و با برادرم سخته دو نفری خسته میشیم و... گفتم اگر میشد میموندم ولی شرایطم نمیزاره. طی چند ماه چندین بار به حساب خودش و خانمش هم پول زده بودم 3تومان 3تومان و... گفتم حساب کتاب زد توی خط اینکه تو دزدی کردی از صندوق و باید 200میلیون به من بدی وگرنه توی محل آبروتو میبرم. گفتم یعنی چی ما حرف زدیم. گفت همینه که هست. گفتم نه طبق صحبت برو خودتم دوربین ها رو ببین من هم کاغذهای نوشته دارم چقدر گرفتم. تو باج میخوای من نمیدم. گفت اگر ندی فیلم رو به محل نشون میدم دیگه نتونی سرتو اینجا بالا بگیری و قراردادم نداری ک مردمم عقلشون به چشمشونه منم میگم خبر نداشتم و تو خودت اومدی اینجا رفاقتی کار کنی گفتی پول نمی‌خوام فقط اینجا میام حالم خوب باشه و نمیزارم سر تو محل بالا بگیری و ندی شکایت میکنم آبروتم میبرم. گفتم من باج نمیدم و فقط حساب کتاب. گفت با دزد حساب کتاب. اونقدر حالم بد شد نمیدونستم چیکار کنم. به یک بزرگتر گفتم و رفت حرف بزنه ولی بعید میدونم چنین شخص حقیر و بی معرفتی جز باج گرفتن قبول کنه. تازه میگه اون 16تومان هم که بهت دادم باید برگردونی وگرنه شکایت میکنم آبروتم میبرم و حق با منه. موندم چیکار کنم. پدر بسیار بیمار با هزینه های زیاد. اینم داره سواستفاده میکنه. درسته اشتباه کردم اعتماد کردم و قرارداد نبستم اما این دیگه واقعا زیادی نامردیه. چیکار کنم؟ برم شکایت کنم ازش؟ بعیده چنین آدم بی صفتی جز باج گرفتن راه بیاد و منم امکان نداره باج بدم. اس ام اس هاش هم هست که درش تهدید کرده و حتی نوشته من خبر داشتم. البته نه طوری که مثلا مدرک بخواد بده. طوری نوشته مثلا خبر داشتم از صندوق پول میگیری ولی چیزی نگفتم بهت و الان که گفتی حساب کتاب کنیم حرف فقط حرف منه وگرنه آبروتو میبرم و شکایت میکنم و عقل مردم و قاضی هم به چیزیه که میبینه و هیچ مدرکی هم نداری. بهش گفتم اگر من دزدم چرا همون اول نیومدی حرف بزنی و حالا که گفتم میخوام برم و گفتم حساب کتاب شدم دزد؟ گفت همینه که هست. واقعا گرفتارم. چه کنم؟ شکایت کنم اگر حل تشد مسالمت آمیز و راه نیومد؟ یا راه دیگری هست؟ این هم بگم اون مغازه دوربین هم داره و من هم میدونستم. میگم اگر من دزد بودم که حتی دسترسی داشتم فیلم دوربین ها رو پاک کنم یا خود دستگاه رو بردارم هایش رو بسوزونم یا هرکاری. توی مسج هم گفتی باید همون اول که فهمیدم بهت میگفتم که الان پررو نشی (مثلا طوری پیام داده که خبر داشته ولی رفاقتی بهم چیزی نگفته اونم 4ماه!) اصلا جور در میاد با عقل؟ بعد یک شخصی یک نوشابه دقیقا 4روز قبل گذاشت توی کیفش و رفت. بعدازظهر برگشت چیز دیگه بخره این طرف رو گرفت حتی برادرش یقه گرفت طرفو هل داد پرت کرد روی وسائل. خب ما صحبت کردیم و تو خبر داشتی دیگه. اگر نه بلانسبتم من دزد ، چرا همون اول حرف نزدی و حالا که صحبت حساب کتاب شد و داری دست تنها میشی اول با مهربونی و خواهش گفتی نرو و دیدی نمیخوام بمونم زدی کوچه خاکی و تهمت دزدی؟ تا چهار ماه پیش من دزد نبودم و حتی دوربین چک میکردی. حالا که میخوام حساب کتاب کنم شدم دزد که ازم باج بگیری و پولمم ندی و اونی هم که دادی پس بگیری.