با سلام و خسته نباشید. من دختر 19 ساله و خواهرم 20 ساله از سال 95 من پدر و مادرم تقاضای طلاق دادن و تقریبا چندسالی طول کشید تا طلاق بگیرن پروندشون تا دیوان عالی هم رفت (علت طلاقشونم این بوده ک ب گفته مادرم، پدرم خیانت میکرده) توی دادگاه نمیدونم چیشد یا نشد ک بالاخره طلاق گرفتن و وقتی ک مهر طلاق خورد توی شناسنامه پدرم دو روز بعدش رفت یه زنی رو عقد کرد اورد از تهران ما خودمون شهرکردیم و نمیدونم چ جوری اشنا شدن . وقتی ک زنه اومد یه عالمه هدیه از پدرم داشت ک تاریخ هاشون برای سال 94و93 بود ولی مادر من سال 95 تازه درخواست طلاق داد پس پدرم مطمئنا خیانت میکرده ولی توی دادگاه گفت مادرم توهمیه و باعث شد دادگاه از مادرم تست اعصاب و ... بگیره تو این مدت ک پدرم و مادرم توی برنامه های دادگاشون بودن منو خواهرم و برادرم توی خونه در رومون قفل بود و اینو حتی همسایه هامونم میدونستن . وقتیم ک پدرم خونه میومد مارو با کمربند و سیم کابل برق میزد 2دفه دماغ خواهرم رو شکست و دو سه باری دست انداخت توی دهن من و فکم رو میکشید فک بالا رو ب سمت بالا و فک پایین رو ب سمت پایین وقتیم زن گرفت زنش منو میزد و پدرم خواهرمو داداشم کوچیک بود ولی بابام خیلی پسر دوسته و نمیزاشت ک داداشم چیزیش بشه از خونه پدرم رفتیم پیش عمم و مادر بزرگ پدریم اونجام عموم شیشه و هروئین میکشید و هر شب با دوستاش توی همون خونه ک ما بودیم عرق میخوردن و شب تا صب همونجا بودن و دو سه باری هم عموم مارو زد ولی تو حال خودش نبود با کمک اورژانس اجتماعی و کلانتری اومدن همه مسائل رو ثبت کردن و مارو اوردن پیش مادرمون مادرمم ازدواج کرده بود منتهی دادگاه گفت تا زمانی ک مادرم ب عقد شوهرشه . شوهرش ب ما محرمه و مشکلی نیست ک پیشش بمونیم ولی 7تا داییام نذاشتن و مارو بردن توی روستا و پیش مادر بزرگمون و تمام مدت مثل خدمت کار بودیم11ماه و یه بار یکی از دایی هام سعی ب دست درازی کردن ب منو داشت و منم از ترسم ب دایی کوچیکم گفتم فکر میکردم کمک میکنه ولی اونم منو مجبور میکرد ک عرق بخورم و همیشه میخاد یه جا تنها گیرم بندازه و خودشم مثل برادرش اذیتم میکنه.منم ب داییام گفتم توی دادگاه همه پیاماتون رو میزارم و الان باهامون لج کردن . دارن میگن مادرمون رو میخاییم ببریم اصفهان و مارو نمیبرن و ما باید بریم و دارن از خونه بیرونمون میکنن میخاهیم سر کار بریم نمیزارن .مدرسم با بدبختی گذاشتن برم میتونیم در صورت شاغل شدن خونه بگیریم و پدرم مزاحمت ایجاد نکنه؟ ما نمیخواییم دیگ هیچ وقت ن پیش پدرمو ن مادرم برگردیم خواهش میکنم اگر میشه بگید چیکار کنیم و یه چندتایی عکس از جای کمربند و کتک های پدرم دارم و هستن کسایی ک شهادت بدن پدرم چ جوریه کاری میتونیم بکنیم مستقل بشیم؟ پدرن شناسنامه هامونم ازمون گرفته و نمیده و ن نفقه بهمون داد و ن یارانه هامون و پدرم روزی ک مارو از خونش بیرون کرد یه برگه رو گذاشت جلومون و نذاشت حتی درست بخونیمش و مجبورمون کرد امضا کنیم فقط خط اخرش نوشته بود ک ب بچه هام 300تا سکه داده و از خونه بیرون کرده و زوری امضا گرفت با کتک