در یک باب مغازه دونفر شریک به طور مساوی سه دانگ سه دانگ اجاره نامه بدون پرداخت سرقفلی دارند تنظیم اجاره سال 1352 در سال 70 با توافق یکدیگر مغازه به دوتقسیم میشود یکی از آنها 16 متر بانضمام استفاده تام از جواز خواربارفروشی و دیگری 27 متر با ارائه حق کسب و پیشه به فردی که کمتر برداشته و متذکر میگردد تمامی هزینه های مربوط به تفکیک به عهده هر دو طرف میباشد سال 82 ورثه 16 متر مغازه حقوق مورد اجاره و تمامی شش دانگ حق کسب و پیشه اجاره سال 52 را به شخص ثالثی صلح میکنند و چند دست واگذار میشود شریک دوم نیز با آگاهی از مفاد قرارداد مربوطه را امضا میکند وی از سال 70 با جواز مغازه دیگری که مربوط به ملکی در همان محل بود شغل میوه فروشی ادامه میدهد سپس بعد از سال 82 تغییر شغل داده وشغل پوشاک احداث میکند و سال 88 به چه طریق نمیدانم جواز پوشاک تهیه میکند و تا سال 94 ادامه داده و سال 95 وفات میکند سال 96 که مالکیت به من واگذار گردید مالک شخص دیگری را به عنوان مستاجر مغازه فوق به من معرفی نمود اما بعداز سه سال از فوت مرحوم یکباره ورثه اون 27 متر علیه من دادخواست تجویز انتقال منافع به غیر مطرح کردن در تمامی مراحل بدوی و تجدید نظر و کارشناسان یک و سه و پنج نفره مدارک رسمی از سوی دفترخانه و شهرداری و اداره مالیات که توسط من ارایه شد حتی از سوی قاضی شعبه نادیده گرفته شد و حکم صادره مبلغی پنج برابر کارشناسان سه نفره به من تحمیل شد من که در تمامی مراحل حتی جلسه اول دادگاه بدوی خواسته خواهان ها را وارد ندانسته بودم وشخص معرفی شده توسط مالک قبلی را هنوز مستاجر میدانم. مبلغ فوق را نپرداخته ام اما آنها نیز با ملغی الثر شدن حکم بعلت گذشتن 6 ماه از صدور حکم هنوز درخواست اجرا نکرده اند و با رجوع به اطلاع پرونده مختومه میباشد به نظر وکلای خبره و گرامی کدامیک از موارد ذکر شده در پرونده مانع اجرای حکم گردیده است