سلام. بنده حدود 20 روز پیش به دعوت یکی از دوستانم برای یک شب راهی رشت شهر فومن شدیم که انجا ویلا سازی و زندگی دارن ساعت 12 بعد از بستن رستوران خودم را افتادیم ساعت 3 رسیدیم کنار خیابان غذای خوردیم دوستم با دوستان خود خوش بشی کرد به اتفاق انها دونفر دوری در شهر زدیم من شاگرد نشته بودم وهمش خواب بودم چون انجا را بلد نبودم ماشین 206 خودم را دست دوستم داده بودم ساعت 3:30 شد اینها دور میدان فومن پیاده شدن دوست من هم پیاده شده بود من در حال چرت بودم که یکبار صدای شوکر مرا شوکه کرد یک ال 90 پشت ماشین من ایستاده بود سه نفر که یک نفر لباس مامور با تمام وسایل شوکر بیسیم دست بند داد میزد ایست وایسا که من دیدم چند نفر در حال فرارن من از سمت شاگرد همون داخل ماشین نشستم سمت راننده اومدم روشن کنم یک دفعه از سمت شاگرد یک نفر با لباس شخصی با بیسیم سویچ مرا برداشت من گفتم جانم جناب سروان من مسافرم گفت پیاده شو از سمت شاگرد اومد سمت راننده من دم ماشین داشتم میگفتم تازه رسیدم مسافرم که اون اقای که لباس مامور تنش بود یک نفرو گرفته بود اون داشت میگفت من رانند خاورم بیگناهم که چند قدمی من بود که اونی که منو اورده بود پایین گفت جناب سروان ح. این با اونا بود من سلام از دهنم در نیامد بود رسید به من با شوکر زد به من 1 متر پرت شدم امان نداد حرف بزنم فقط میزد با شوکر بیسیم،منو نشوندن عقب من داد میزدم به خدا جناب سروان اشتباه گرفتی انقدر با مشت به صورتم زد گیج شد بودم، به همکارش گفت سروان فلانی سرشو ببر پایین بریم اداره انقدر قسمش دادم به امام حسین فوش میداد میگفت اغتشاش گر گفتم به فاطمه زهرا به اونم فوش داد،انقدر سرم بین صندلی 206 خودم سوار گردنم شد که اونجا اشهد خودم خوندم با صدای بلند خندید گفت قران میخونی گفتم به خدا مردم جونم دار درمیاد رحم کن گفت الان تو اداره معلومه میشه ، رسیدم یجا به همکارش گفت متهم پیاده کن سرم اوردم بالا دیدم وسط بیابونم زبونم نمیچرخید مرده متحرک بودم با گریه گفتم جناب سروان به مولا من اشتباه گرفتید، گفت بیا پایین، ال 90 اینها پشت ماشین من بود ،یگ دفعه گفت شلوارتو در بیار هر چی التماس کردم خدا قران گفتم جونم، قبول نکردن در اوردم همون لحضه بود یه نور به سمت ما 4 نفر زده شد ولی یک نفر شون با بیسیم تیشرت منو از پشت یک لحضه زد بالا جناب سروان ح. رفت سمت نور وقتی اومد هول بود،به من گفت بشین تو ال 90 گفتم جناب سروان به خدا من بیگناهم با اسلحه تهدید کرد بشینم عقب ال90 وقتی نشستم گفت ما تورو اوردیم اینجا یه پول بگیریم ولت کنیم، با گریه گفتم گناهم چیه چیکار کردم که یک دفعه ال 90داشت دنده عقب میگرفت به گل نشست،یک طرف ماشین کلا رفت تو شالی هر کاری کرد بتر ماشین فرو رفت تو شالی ،به من گفت پیاده شو به همکاراش گفت 206 بیارن با زبون شمالی منو با اسلحه برد تا لب جاده گفت بشین دستتو بزار تو سرت ماشین کلانتری الان میاد، گوشیش زنگ خورد یهو دیدم صدای پاه میاد دیدم تو خیابون داره فرار میکنه، برگشتم سمت ماشین دم دم صبح بود دیدم اون دونفر یه چیزای پرت میکنن روبرو شدم باهشون صدام بالا نمیومد هنگ بودم فقط گوشی پرومگس 13 خودم رو دیدم دست یکشون با التماس نمیداد گرفتم ،خورد زمین البته گلسش شکست خدا رو شکر ،سویچ ماشینمم دستش بود اونم گرفتم ،فقط گریه میکردم خوابیدم وسط شالی زنگ زدم 110 دیگه نفهمیدم چی شد نگو اون پیرمرد بعد نماز صبح میاد داخل شالیهای برنجش دوری بزنه که نمیدونم اسم این شخص چی باید گذاشت من گفتم خدا من خدارو به طور واقعی دیدم اونم دوبار داخل زمین که دو طرفش شالی مسیر پیچ خم حدود 500 متر که هر ماشین داخل میشید باید میرفت آخر 500 متر دور خونه محمد اقا اونجا دور میزد برمیگشت و در آخر معذرت بابت پر حرفی ولی بعد از 34 سال اتفاق بعدی بود برام هنوز کاوس دارم ممنون میشم کمکم کنید اینها چنتا حرف زدن یکبار گفتن طلب داشتیم گفتن رفتیم عرق بخوریم گل بکشیم یبار گفتن معامله گل داشتیم اونجا میکردیم اونم 3 کیلو الان نمیدونم همشهری بازی میکنن چیه قازی منو بازداشت کرده 200 ملیون قرار زده نوشته در معرض فروش 3 کیلو گل و یگ گرم گراس از ماشین اونها در اودرن و من نامه پزشکی قانونی دارم شکستگی سر تورم شدیید صورت سوختگی شوکر عکس برداری تمام نخاع کمرم که بعد از یک ماه دکتر پزشکی قانونی همون شهرستان قرار معالجه جدید دارن و دو نفر از اونها دستگیر شدن و زندان هستن ولی هنوز اصل کاریو که خیلی منو عذاب داد نگرفتن و ال90 مال پدرش هست جناب سروان ح. قلابی که پارکینگ هستش ممنون میشم اگه یک مقدار راهنمای کنید من نیازی به مال دنیا ندارم و دنبال دیه نیستم ولی جونیم زیر سوال بردن 3 تا جون رشتی سپاس فراوان