با عرض سلام و ادب. اینجانب به علت ازدواج فامیلی پدر و مادرم به بیماری سندروم نادر فار مبتلا هستم و از بدو تولد تشنج کرده و بعد دیگر خانواده من دنبال بقیه درمان من رو نگرفتند که با مشکلات شدید و بیماری های صعب العلاج به علت پنهان کردن بیماری از من و نگفتن حقیقت به چند نوع بیماری دیگر از جمله نارسایی شدید قلبی با l vef15میوپاتی عضله کبد چرب سنگ کلیه ترویید و اسکولیت مغزی و غیره مبتلا هستم که مدارک پزشکی گواه بر بیماری من همرا با دکتر ها هستند. چند بار از دست خانواده ام دست به خودکشی زدم و حتی یک بار جلوی مامور 110 رو گرفت و توهین و فحاشی کردند که مستندات پزشکی بیمارستان و گزارشات 110 مشهود می باشد. ایشان( پدر و برادر) هزاران بار با آبرو وحیثیت من بازی کردند چون من از بیماری خود خبر نداشتم و ایشون با پسرشون بلا های زیادی سر من آوردند. من به علت چند بار مراجعه تنهایی به پزشک و یکی اش متخصص مغز و اعصاب و یکی هم متخصص قلب بودند دستور بستری من رو صادر کردند که با مخالفت خانواده ام از بستری شدن و ادعای بازی کردن فیلم من از درمان من امتناع کردند که مستند پزشکی در مورد بستری شدن بنده مشهود است. بنده به علت شدت بیماری و افسردگی حاد مجبور شدم به مواد مخدر روی بیاورم و چون درد های شدید داشتم بعدش خانواده ام هر روز اعصاب من رو خراب میکردند که هم تشنج میکردم و هم برای من 110 می آوردند و هزاران انگ و تهمت هم نثار بنده میکردند. حتی کار به جایی میرسید که زن بنده رو با تحریک و اغفال به جون من می انداختند و هر روز بیماری بنده بدتر میشد که حتی کمپ اجباری برای من گرفته بودند. اون ها هم با عنوان ستاد مبارزه با مواد مخدر باعث بی آبرویی من مریض شدند و غیره تا الان با هزاران شکنجه که آثار جراحتشون در بدن بنده مشهود است بنده تاریخ 99/07/10 در بیمارستان پیش مادرم بودم که بیمار کلیوی داشت و تحت دیالیز بود بودم و حال ایشان بد شد و شب دار فانی رو وداع گفت و بنده به علت این که حال من بد شد تحت بستری قرار گرفتم که با تشخیص دکتر بیمارستان به اتاق ct اسکن رفتم و با برداشتن ct از ریه و مغز ایشون اجازه ترخیص من رو ندادند ولی با اصرار پدر بنده و امضا تعهد بنده رو به خانه آوردند و چون به علت تزریق آرام بخش چیز زیادی در خاطر من نمانده بود و من اصرار داشتم بفهمم پدرم از دادن مدارک پزشکی من امتناع کردند که شاهد مشهود است. بنده هم به علت این که کار نمی گذاشتند بکنم پول برای پیگیری نداشتم که زن بنده با فروختن طلا و دادن پول رفتم بیمارستانو بعد فهمیدم چه بلاهایی سر من اومده است. حتی ایشون با تشخیص دکتر قلبی مبنی از خرید داروی قلبی به اسم ایوبرایدن برای من تجویز کردند که ایشون با توجه به وضعیت مالی خوب از خرید دارو امتناع کرده است. بعد بنده مقداری آچار پیچ گوشتی صفر داشتم که صحت خرید و فاکتور داشتم به مغازه ای برای فروش رفتم که برادر بنده با ورود به مغازه طرف و هتک حرمت بنده و افترای دزدی و عدم خرید ایشون بنده حالم بدتر بدتر شده است و حتی برادر بنده با تحریک دختر کوچک خودش و دخترشون هم با مسخره کردن دختر کوچک بنده و خطاب به دزد بودن بنده باعث افسردگی دختر بنده شده است. من میتوانم شکایت کنم؟ لازم به ذکر هست پدر بنده هر روز با مصرف مشروبات الکلی و نگهداری در خانه و انداختن قمار خونه هر روز من رو با تهدید از انداختن از خونه باعث تشدید بیماری من میشود. گناه اون ها رو من باید پس بدهم. زمان تولد من دکتر ها به گفته خودشون باید به دنیا نمی آمدم حالا آوردند تکلیف من چی هست؟ داروهای من رو نمیخرند. چی کار میتوانم بکنم؟