مشاوره حقوقی رایگان - مشکل با خانواده

سلام وقتتون بخیر.من پسری هستم 29ساله از استان فارس.ک از سن 18 سالگی به اجبار پدرم به استان البرز رفتم و در کارخانه یکی از فامیل های دور خانواده. مشغول به کار شدم کارگری. خوب چون قبلش از خانواده دور نشده بودم . خیلی سخت بود برام. چند روز گذشت نمیتونستم طاقت بیارم. چون به غیراز دوری خانواده برخورد خوبی هم با من نمیشد. به خانواده اطلاع دادم . پدرم قبول نمی کرد. شرایطم اونجا واقعا سخت بود.ر فتار اونجا به حدی بد بود با من چه کارفرما و چه کارگر .. که من کلا اعتماد به نفسمو از دست دادم و حتی خیلی شدید گوشه گیر شدم و افسرده 2سالی گذشت و کارفرما به من گفت بیمه نیستی چون خدمت سربازی نرفتی یه جورای میخاستن من بیرون کنن ولی چون فامیل بودیم نمیتونستن مستقیم بگن. به پدر گفتم گفت بیا برو خدمت. تو اون 2 سال من 4،5میلیون بیشتر نتونستم پس انداز کنم. همونم پدر با دوز و کلک ازم گرفت قبل خدمت من بهش گفتم برگردم از خدمت .. دیگه به کرج بر نمی گردم. قبول کرد خدمتم تموم شد با پسر عمه ی مغازه لوازم یدکی ماشین شریکی راه انداختیم. کل هزینشو پسر عمه داده بود چون شرایط منو قبل خدمت دیده بود دلش سوخته بود. قرار شد بابام پول سهم منو برا شراکت چند ماه بده قبول کرده بود. یه چند هفته گذشت زد زیر همه چی..و دوباره منو مجبور کرد که به کرج برگردم.. به کارفرما زنگ زد کارفرما قبول نمی کرد انقدر زنگ زد تا اونم مجبور کرد که منو قبول کنه چون فامیل بودیم خیلی رو واسطه کرده بود. قبل رفتنم بهش گفتم بابا اونجا کارگری هست من نمیتونم پیشرفتی داشته باشم نمیتونم پس انداز کنم اصلا گوش نمی کرد میگفت من همه کار برات میکنم تو فقط برو کرج آدما اونجا فرهنگشان بهتره بری اونجا اجتماعی تر میشی..اینو قبول نمی کرد اجبار کردنش و تنهای و رفتار بد. باعث فراری شدن من از جمع و گوشه گیری و افسردگی من شده. مادرم به من گفت برو اگه قبول نکنی تورو از خونه بیرون میکنه منو کتک میزنه بلاخره منو مجبور به رفتن کردن..تازه 22سالم شده بود رفتم شرایط خیلی سخت تر شده بود از لحاظ روحی روانی داغون بودم خیلی روزای بدی داشتم درآمدی هم نداشتم پول اجاره خونه خورد و خوراک و خودش پدرم هر دفعه به بهونه پول ازم می گرفت به عنوان قرض و پس نمی داد.. بلاخره هر جوری بود گذشت نزدیک به 12 سال الان سنم شده 29 نزدیک به 30 سال ..هیچ پولی پس انداز نکردم شدم یه آدم به کل افسرده. روحی روانی داغون. جوری که همه همکارام بهم میگفتن نیا اینجا سرکار چون حوصله حرف زدن با کسی نداشتم حتی سلام علیک . الان 7 ماه کارخونه نرفتم .. و بر گشتم شهرستان الان باز پدرم میخاد تحت هر شرایطی شده منو برگردان همونجا. اینو یادم رفت .. الان پدرم به مادرم میگه مقصر تو هستی مادرم میگه مقصر پدرته.. جالب هر جفتشون ادعا میکنن که منو خیلی دوس دارن و مخصوصا مادرم ولی باز میخان بیرونم کنن از خونه..مهم نیست براشون به چه کاری علاقه دارم کجا دوس دارم کار کنم. واقعا دیگه خسته شدم

پاسخ ها :

محمدمهدی ترحمی

جناب آقای محمدمهدی ترحمی:

استان : گیلان


با سلام و احترام
متاسفم که دوره ظاهراً سختی رو سپری کردید؛ متاسفانه اکثر مردم وسعت دیدشان محدود است و فکرهای کوچکی دارند. اگر خواهان موفقیت یا تغییرات بزرگ هستید باید بزرگ اندیش باشید، حتی دونالد ترامپ هم در این خصوص این گونه گفته: شما در هر صورت باید فکر کنید، پس چه بهتر که یک فکر بزرگ داشته باشید. فکر کردن رایگان است و به هیچ پولی نیاز ندارد. اما افکارتان منجر به نتایجی می‌شود که در زندگی به آنها می‌رسید. در حقیقت یکی از مهمترین عوامل شکست یا پیشرفت هر فردی طرز فکر اوست ؛ امیدوارم با آرامش و استفاده از قوه تعقل و برنامه ریزی صحیح ، به مرور زمان از وضعیت بهتری برخوردار گردید.


17:01:08   1399/11/16

موافق (0) مخالف (0)

سید مهدی حسینی

سید مهدی حسینی :

استان : تهران


سلام
این موضوع شاید ربطی به وکالت نداشته باشه و بهتر باشه با یک روانشناس صحبت کنید
ولی با توجه به شرایط کاری که گفتید و پیشرفتی نداره و جوابگوی مسایل شما هم نیست بنده بشما پیشنهاد میکنم که یک حرفه یا شغل فنی یا هر موضوعی که در خودتون توانش رو دارید شروع کنید ، هنوز اول راه هستید و دیر نشده ، شما الان هم شاگرد یک مکانیک بشید تا دو سال دیگه اوستا میشید و میتونید مستقل بشید بازهم میتونید با افراد با تجربهو بستگانتون مشورت کنید .


17:06:57   1399/11/16

موافق (0) مخالف (0)

زهرا  قنادي زاد

سرکار خانم زهرا قنادي زاد :

استان : خراسان رضوی


سلام شما یک فرد عاقل و بالغ هستید درجایی مشغول به کار شوید فروشندگی منشی گری...به یک روان شناس مراجعه کنید وبرای رسیدن به هدف و کاری که دوست دارید تلاش کنید.جز خودتون هیچ کس نمیتونه به شماکمک کنه منتظر معجزه یا کمک نباشید


17:08:29   1399/11/16

موافق (0) مخالف (0)


مشکلات خانوادگی

سوالات مرتبط

با یه قرص برنج خودم رو نابود کنم یا راهی برای شکایت از والدین هست؟
سلام، وقت بخیر، 34 سال به خاطر بی توجهی والدینم با بیماری یبوست جنگیدم و تازه فهمیدم که بزرگی روده دارم و درمان شدم، چون بعد درمان هم قرار بود ازدواج کنم، ولی حاضر نیستن زنم بدن، منم چون در خانه راحت ...
بیرون کردن فرزند از خانه
با سلام پسری 22 ساله هستم که پدرم در 7 سالگی فوت کرده و از همون موقع مادر بنده به هر بهانه ای توهین میکنه 2 بار دست بندرو شکونده و اصلا هیچ مهرو محبتی در خانه وجود نداره و چند باری مشکل مزاحمت از طرف ...
خانوادگی
سلام من پسر 29 ساله هستم پدرم تو خانه خیلی منو تحقیر و تهدید میکنه که از خونه بیرون میکنم با بهانه گیری دعوا تو خونه راه می ندازه حتی تو 5سالگی شبانه یکبار دست منو گرفت کشید و از خونه پرت کرد بیرون و ...
اختلاف با خانواده و عدم استقلال فردی
من یک دختر 22 ساله ام که در خانواده مذهبی هستم که عقایدم باهاشون زمین تا آسمون فرق داره ولی اونها عقایدشون رو به من تحمیل می کنند و علاوه بر این اجازه هیچ کاری رو بهم نمیدن و نمیذارن من برم بیرون و می...
مشکلات خانوادگی
باسلام، بنده کارمند دولت هستم، حدود 10سال ازدواج کردم در این مدت مدام مورد تهاجمات فیزیکی و لفظی همچنین بی احترامی همسر و خانواده اش قرار گرفته ام، الان که این متن را ارسال میکنم قصد خودکشی دارم خواهش...