مشاوره حقوقی رایگان - شکایت تهدید به قتل
با سلام. طی دعوا با خانواده عمه بنده که یکی از پسرانش از ما مبلغ قابل توجهی کلاهبرداری کرده و به جرم کلاهبرداری متواری شده که به دلیل ترسشان از به اجرا گذاشتن سفته و این که به باقی طلبکارانشان اضافه نشم، پسر بزرگترش که در سازمان بسیج است به درب منزل اینجانب آمد و با پیامک فریبم داد که بنده گمان کردم برای عذرخواهی و حل مشکل آمده که بنده وقتی رفتم جلوی درب دیدم ایشان با لباس ... و دو سرباز که یک بیسیم هم دستش بود تهدید به قتل من کرد و اینجانب به دلیل باردار بودن ترسیدم واقعا بلایی سر من بیارن شکایت نکردم ولی یک ماه بعد جنینم سقط شد و مراجعه به هر مقری از ... کردم گفتند اصلا همچین کسی در ... و سازمان ... حضور ندارد و دیگر هیچ پیگیری برای بنده نکردن و پسرعمه ام رفته از من به جرم فحاشی تازه شکایت هم کرده که بنده یک دفعه دیدم در آدرس ثنا شغلش را زده نظامی ،حال بنده باید بروم دادسرای نظامی برای شکایت تهدید به قتلی که شدم و به خاطر دروغ و پنهان کاری مراجع ... که با دروغ من رو سر کار گذاشتن؟
پاسخ ها:
با سلام اصلا حضور ایشان همراه با لباس نظامی به درب منزل افراد بدون داشتن حکم ماموریت خاص جرم سنگینی است و شما می توانید شکایت کنید . و تهدید شما هم جرم و قابل مجازات است . و حتما بابت کلاهبرداری ایشان هم شکایت کنید در صورت تمایل تماس بگیرید
☆
☆
☆
☆
☆
22:03:24
1399/11/25
سوالات مرتبط
توهین و فحاشی مادرشوهر
سلام.همسرم والدینش از هم جدا شدند.ایشون تنها پسر مادرشون از ازدواج دومشون هستن.مادرشوهرم دوبار ازدواج داشتند که هردوبار جدا شدند.من با همسرم با رضایت هردو خانواده قرار ازدواج داشتیم که در روز عقد مادر...
خیانت همسرم
سلام ، من سی سالمه و همسرم40 سال پیش هنگامیکه من بچه دومم رو باردار بودم همسرم بمن خیانت کردند خانم مزاحم از اول نقشه اغفال همسرم رو داشتند ودر حال طلاق گرفتن بودند که رابطه غیرشرعی خانمشون برای اون ا...
شکایت اینستاگرامی
با سلام. حدودا 7/8 ماه پیش من رابطه دوست پسرم که سالها باهاش بودم و یه خانوم شوهر دار پی بردم که اون خانوم هم میشناختم از طریق اینستاگرام فیک به خانومه پیام دادم و فقط الفاظ مودبانه تحقیرانه بهش...
تهدید به قتل توسط برادر
سلام من 26 سالمه و برادرم 31 ساله و ثبات روانی نداره و 2 ساله ک منو تهدید به قتل میکنه و چند باری هم به قصد حمله کرده طرفم و تا الان مامان و بابام جلوشو گرفتن..من از آینده ام میترسم..آیا میتونم یه شک...
