مشاوره حقوقی رایگان - بردن به کمپ ترک اعتیاد به زور

سلام ببخشید میخواستم بدونم پدر و مادرم چندین بار من را به زور میتوانند به کمپ بفرستند؟ با سلام اینجانب فردی 35 ساله دارای یک فرزند 10 ساله دختر ه با مادرش زندگی می‌کنه و من و همسرم از هم جدا شدیم و در زمان زندگی و پس از جدا شدنمان چندین بار من را به زور به کمپ فرستادند فرستادند البته پدر و مادرم قبل از متاهل شدن من جدا شدنند و همسر دیگری اختیار نموده است در حال حاضر من و برادرم مادرم زندگی می‌کنم می‌کنم و برادر ناتنی ا پدرمو زن بابام زندگی می‌کنه به زور به کمپ‌های مختلف فرستادن و من هم چون ز می‌خواستم ببینم باید چیکار کنم که دیگروری رفته بودم دوباره پس از برگشت لج کردم و مصرف کردم امید همسرم هم بودکه بریده شد گردنبند مصرف کردم می‌خواستم ببینم باید چیکار کنم که پدر و مادرم من حضوری به کمپ ندهند تا اینکه با میل خود کنار بگذارم

پاسخ ها:


با سلام آنها می‌توانند اطلاع بدهند اما نمی‌توانند شما را مورد آزار و اذیت قرار دهند اگر در این صورت بوده باشد می‌توانید شکایت نمایید 

20:03:10   1404/7/20

قبل از هر اقدام با روانکاو مشورت کنید

19:01:38   1404/7/25

سوالات مرتبط

کمپ اجباری
باسلام این جانب توسط شوهر خواهرم با چندتا رفیق هاش به زور من رو به کمپ بردن... بنده اعتیاد نداشتم ,, معتاد نبودم ... و اینکه شوهر خواهرم به کمپ گفته بود منو زنجیر کنن شکنجه کنن ... واینکه می‌خواس...
کمترین مدت نگهداری
سلام. پدر شوهرم از همسرم شکایت کردن و ایشون و با مامور و دستبند بردن کمپ. کمترین زمان ممکن برای برگشتن همسرم به منزل چه مدته؟ ده روزه بردنش.میتونم با همسرم تماس تلفنی داشته یا از طریق کمپ؟...
کمپ اجباری
باسلام این جانب توسط شوهر خواهرم با چندتا رفیق هاش به زور من رو به کمپ بردن بدون گرفتن حکم قضایی... بنده اعتیاد نداشتم ,, معتاد نبودم ... و اینکه شوهر خواهرم به کمپ گفته بود منو زنجیر کنن شکنجه کنن ....
کمپ اجباری
همسرم که یکسال هست صیغه هستیم توسط خواهرش از خارج کشور و بچه خواهرش که اینجاست توسط 4مرد به صورت اینکه خودشون رو مامور معرفی کردن ریختن چسب پیچش کردن بردن حالا من میخوام بیارمش بیرون نمیدونم چیکار کنم...
شکایت از کمپ بدون مجوز و کتک زدن من
سلام بنده به صورت خود معرف به یک کمپ رفتم دوتا مریض کلا بودیم شب سوم شخصی که مسولیتی در کمپ نداشت تو کمپ بود و مسولای کمپ مرخصی بودن ساعت یک شب مارو بردن بیرون وشروع به زدن مادونفر کرد پاهامون رو زنجی...