مشاوره حقوقی رایگان - کمپ ترک اعتیاد

سلام من خانمم 3سال درگیر دیه.و شکایت از نفقه و مهریه کردم خانواده به دلیل تهمت های همسرم و ساختگی فامیلی من را6ماه کمپ برده اند و الان تمام پرونده دیه و مهریه به ضرر من شده .آیا دادستان این 6ماه رو تایید کرده بوده یا خانواده اگر با ساختگی همسرم به بهانه برگشت به زندگی افکار کرده اند چه کنم.دومرتبه اگر بخواهند تکرار کنند چطور از حق و حقوق خودم دفاع کنم.مگر کمپ و بهزیستی بخاطر مبلغ پول که از خانواده می‌گیرند باید حق یه زن پایمال کنند.جواب دادستان چیه در این مورد .امنیت روانی و روحی و جانی ندارم.لطفا راه حل این مشکل را بهم بگویید و همکاری کنیدحتی کارمندان کمپ با بهزیستی و خانواده بخاطر مبِلغ مخارج و کارشان ساختگی داشتند.

پاسخ ها:


اعزام اجباری باید با دستور مرجع قضایی یا رضایت باشد. اگر بدون حکم بوده، میتوانید علیه کمپ و آمرین شکایت و مطالبه خسارت کنید و برای آینده دستور منع تعرض بگیرید.

14:25:01   1404/6/6

دوست عزیز توصیه میکنم برای راهنمایی کامل زحمت بکشید از طریق تماس تلفنی با کارشناس یا وکلای سایت از طریق دادراه انجام بگیره بهتر توجیه میشید 

03:20:04   1404/6/8

سوالات مرتبط

کمپ اجباری
باسلام این جانب توسط شوهر خواهرم با چندتا رفیق هاش به زور من رو به کمپ بردن... بنده اعتیاد نداشتم ,, معتاد نبودم ... و اینکه شوهر خواهرم به کمپ گفته بود منو زنجیر کنن شکنجه کنن ... واینکه می‌خواس...
کمترین مدت نگهداری
سلام. پدر شوهرم از همسرم شکایت کردن و ایشون و با مامور و دستبند بردن کمپ. کمترین زمان ممکن برای برگشتن همسرم به منزل چه مدته؟ ده روزه بردنش.میتونم با همسرم تماس تلفنی داشته یا از طریق کمپ؟...
کمپ اجباری
باسلام این جانب توسط شوهر خواهرم با چندتا رفیق هاش به زور من رو به کمپ بردن بدون گرفتن حکم قضایی... بنده اعتیاد نداشتم ,, معتاد نبودم ... و اینکه شوهر خواهرم به کمپ گفته بود منو زنجیر کنن شکنجه کنن ....
کمپ اجباری
همسرم که یکسال هست صیغه هستیم توسط خواهرش از خارج کشور و بچه خواهرش که اینجاست توسط 4مرد به صورت اینکه خودشون رو مامور معرفی کردن ریختن چسب پیچش کردن بردن حالا من میخوام بیارمش بیرون نمیدونم چیکار کنم...
شکایت از کمپ بدون مجوز و کتک زدن من
سلام بنده به صورت خود معرف به یک کمپ رفتم دوتا مریض کلا بودیم شب سوم شخصی که مسولیتی در کمپ نداشت تو کمپ بود و مسولای کمپ مرخصی بودن ساعت یک شب مارو بردن بیرون وشروع به زدن مادونفر کرد پاهامون رو زنجی...