با سلام خدمت وکلا محترم یک واحد اداری 55 متری را 15 سال پیش خریدم و مبیع را تحویل گرفتم و ملک در تصرف من بود ولی بعلت نداشتن پایان کار و تفکیک سند فروشنده نتوانست سند رسمی تنظیم کند و معامله راکد ماند و ناگاه فروشنده فوت کرد و وراث مرحوم که اصلا در ایران نبودند توسط وکیلی حکم خلع ید من را با ادعای تصرف غاصبانه گرفتند و من چون در آن مقطع هم بیمار بودم و تحت عمل جراحی و هم به شهود و مدارک خود دسترسی نداشتم طرح دعوی متقابل نکردم و بعد از چندی یا پیدا کردن شهود بسختی که یکیشون هم فوت کرده بود و مابقی را پیدا کردم و استعلام فیشهای واریزی و چک های ارایه شده را از بانک ها گرفتم و در دادخواست مستقلی ادعای اثبات بیع و اثبات مالکیت و الزام به تنظیم سند رسمی کردم که بعد یکسال و نیم و برگزاری جند جلسه رسبدگی و استماع شهود و نهایت سوگند من بقران دادگاه هنوز رای خود را اعلام نکرده اما سوال من این است که قاضی وقتی از وکیل مقابل پرسید این چک ها برای چه بوده و چه طلبی از ایشان داشتید بدروغ گفت اینها بابت اجاره ملک برای مدت طولانی بوده جدا از اینکه نه اجاره نامه ای دارند و نه شاهدی و اصلا مبلغ اجاره با مبلغ بیع اختلاف فاحش دارد ولی قاضی با تشر به وکیل طرف مقابل گفت پس چرا در دادگاه حکم خلع ید نگفتید اجاره بوده و ازش چک داشتیم؟؟!!اما فارغ از حکم نهایی دادگاه سوال من در مورد دادگاه اول است که آنجا ادعای تصرف غاصبانه کرده و با کمک از سند رسمی حکم خلع ید گرفته ولی در این دادگاه گفته رابطه استیحاری بلند مدت وجود داشته که در اینصورت تناقض با ادعای دادگاه اول است واصلا دعوی خلع ید مردود بوده و باید دعوی تخلیه ید میکرده با این اوصاف آیا به استناد به ماده 426 و بندحیله و تقلب یا ماده 477 و خلاف بین شرع میتوانم تقاضای اعاده دادرسی کنم؟و اینکه بفرض اگر اعاده دادرسی پذیرفته شود آیا میتوانم ملک را پس بگیرم و معطل رای دادگاه دوم و اثبات قطعی بیع و مالکیتم نشوم و زودتر با دستور توقف عملیات اجرایی ملک را در اختیار بگیرم چون اونجا اداری و محل کسب و امرار معاش بوده و چند خانواده از آنجا کسب معاش میکردند برای همین حتی یک روز و بک هفته هم برای من خیلی مهم است