مشاوره حقوقی رایگان - عدم وجود امنیت روانی
با سلام
دختر 19 ساله هستم و در خانواده ای آرام بزرگ شده بودم از 12 سالکی رفتار پدرم با مادرم تغییر کرد و اولین بار 12 سالم بود که پدرم به جون مادرم افتاد و تا میتونست زد و اگر خواهرم نرسیده بود با چکش رو به سر مادرم می‌کوبید
از اون تایم روحیه م بد شد و دچار نشخواری ذهنی شدم و 2 سال افسردگی داشتم بدون معالجه
این دعواها بعدا شدیدتر شد و پدرم به مادرم آسیب می‌زند و مادرم چون بچه طلاقه و پدرش هم فوت کرده و سرپناهی نداره طلاق نگرفت و مجبوره این زندگی کوفتیو تحمل کنه .
من در اثر این دعواهای فیزیکی و لفظی شدید اعتماد به نفسم به شدت کم شد و اضطرابم بالا رفت و دچار افت تحصیلی شدم چون اصلا نمیتونم تمرکز کنم
و امسال هم سال کنکورمه و به شدت اذیتم
تمام خواستگارام رو هم رد کردم چون با وجود این مشکلات نمیتونم مادرم رو تنها بزارم میترسم بلایی سرش بیاره
همیشه تهدید به کشتن مادرم میکنه و پارسال شب یلدا چاقو کشید .
راه حل پیشنهادیتون چیه ؟
راه مشاوره رو رفتیم بی فایده بود پدرم همکاری نمیکنه
و امکان طلاق هم خیلی کمه بعد از طلاق جایی برای زندگی نداریم .
پاسخ ها:
سلام و وقت بخیر خدمت شما کاربر محترم سایت دادراه بهتر است که مسئله مسالمت آمیز و با کمک مشاورین خانواده حل و فصل شود اقدام قانونی در این زمینه نیز وجود دارد که باید هر احتمال جداگانه سنجیده شود
☆
☆
☆
☆
☆
14:52:21
1403/9/28
شکایت کنید تا رسیدگی شود
☆
☆
☆
☆
☆
23:13:45
1403/9/28
سلام شما باید تلاش نمایید که با گفتگو مشکل را حل نمایید .
☆
☆
☆
☆
☆
14:36:29
1403/9/28
سوالات مرتبط
توهين و تهدید
سلا م من برای بردن ابلاغیه با مامور رفته بودم مادر متشاکی من را کتک زد خواستم ضمیمه پرونده بشه قاضی قبول نکرد و گفت باید شکایت جدا طرح کنی گزارش پلیس 110هم دارم میشه راهنمایی کنید چکار دیگه ای میتونم ...
تهدید و تهمت و فحاشی
نحوه شکایت و نمونه فرم آن درخصوص تهدید به قتل و تهمت و فحاشی را میخوام...
در خصوص طلاق
سلام وقت بخیر خانمی هستم 39 ساله حدودا 19 سال ازدواج کردم دوفرزند دارم. با توجه به عدم تفاهم با شوهرم دیگر قادر به ادامه زندگی با ایشان نیستم. دو سه ساله که مشکلاتم بیشتر شده لذا خواهشمند است در خصوص ...
اتهام تهدید و کلاهبرداری
با سلام
یک خانم از طریق سایت همسریابی با بنده اشنا شد.. بعد از مدتی از من خواست وسایلی ارایشی و لباس برایش بخرم و بفرستم از روی عکس وسایل را انتخاب میکرد.. (ما اصلا همدیگر رو ندیدیم از نزدیک.). و سفا...
