مشاوره حقوقی رایگان - زوجه هستم میخواهم طلاق بگیرم با مهریم

با سلام.4 سال پیش با همسرم که 10 سال از من کوچیکتر بود ازدواج کردم و چون پدرم معتقد بود فقط مهم انسان بودن هست و وضع مالی نسبتا خوبی داشت قبول کرد. بگذریم از اینکه خانواده اون با هزار فیلم که باید محرم شن نزاشتن 1 ماه ما بیشتر همدیگه رو بشناسیم. از مشکلاتم بگم باید تا صبح تایپ کنم اما خلاصه میگم. 3 سال خونه ای رو اجاره کردن که نصف پولش مال سکه هایی بود که خانوادم سر عقد بهم دادن به عنوان قرض بهش دادم و نصفشم برادرش ماشین 206 رو فروخت. البته من در جریان این موضوع نبودم. این خانواده اصلا حرف نمیزنن. من تو 4 سال زندگیم شاید به جرات بگم 48 ساعت با شوهرم حرف نزدم. من تو خانواده ای بزرگ شدم که پدرم وضع مالی خوبی داشت و حتی قبول نکرد که یه قلم حتی شوهرم چیزی بخره که هیچ. من اصلا نمیدونستم سیاهه چی هست. جهازم رو تو خیلی سایت ها عکس گرفتن به قدری چیزهای آنتیک و گرون خریدم از عتیقه و نقره جات و تمام فرش های دستبافت تبریز و تمام وسایلی که سفارشی و اصل از آلمان برام آوردن و.. از خونه بالاشهر تهران رفتم تو خونه اجاره ای که نصفش رو هم خودم داده بودم. بعد از یکسال وسایلی خونم نصف شد. چون شوهرم فهمیدم نه سربازی رفته مدرکش رو هم فوق دیپلم اخراجی بوده به من گفتن لیسانس داره و اینکه چون کار درست درمونی نداشت بیشتر خرج زندگی رو من یا از حقوقی که همچنان از پدرم میگرفتم میدادم یا اینکه ایشون میفروخت و می‌گفت بهترش رو میخرم. که هنوزم قراره بخره. خلاصه بگم از عروسی و تمام هدیه ها و شاباش ها و حتی کادوهای خانواده خودم، تنها چیزی که برام مونده فقط یه چند دست لباس زمان خونه پدریمه. پارسال پدرم فوت کرد که تاره فهمیدم نصف بقیه خرجمون رو اون یواشکی به شوهرم می‌داده که من نفهمم. نفقه که هیچ پول دستی هایی که ازم گرفته که پس بده و حتی به یه حلقه ازدواجمون رحم نکرد و تمام وسایل گرون قیمت از فرش و نقره جاتم رو فروختم که خرج زندگی بدم چون هنوز باورم نمیشد که آدم آنقدر میتونه بد باشه.من یه برادر بزرگتر فقط دارم که 10 سال ازم بزرگتره وسالهاست کانادا زندگی میکنه که از اول با ازدواجمون مخالف بود که الان میفهمم همه چی رو اون میدونست. بعد از فوت پدرم چون برادرم دید که این آدم هرچی به من بده ازم خواهد گرفت اونم تو انحصار وراثت گفت نمیدم چون لیاقت نداری.و مادرمم و همه تایید کردن و غصه پدرم و نامردی همه یهو بردتم تو شوک. خلاصه از اون همه مال پدری بهم یه واحد آپارتمان تو منطقه شمال تهران رسید که اونم پدرم از قبل به نامم زده بود و یه ویلا ت. آمل و 3 تا مغازه تو تبریز که اجاره دادم. برادرم و مادرم رفتن کانادا. چون برادرم موقع ازدواج گفته بود فقط حق طلاق رو بگیر منم به شوهرم گفتم گفت بعدا میدم که بابام نفهمه و بعدا نداد برادرمم با قهر و دعوا نصف مالمم که اصلا نمیدونم چقدر بود از ایران رفتن.ایشون چون حتی پول نداشت که اجاره ای که هر سال بیشتر میکنن رو بده مجبور شدم بیام خونه ای که پدرم داده بود بهم و مستاجر داشت و با سازیش کردم که بدم اجاره که بتونه خرج زندگیم رو بده. ایشون که نه سر کار میرفت و هیچ پولی نداشت. و از من خرجش رو می‌گرفت. بعد از بازسازی چون نمیدونستم چی کار کنم و جایی نداشتم اومدم موقتی تو واحد خودم.رفتم سراغ طلاقم چون نه مشروب خوردن و نه با دختر بودن های دیگش رو نمیتونستم ثابت کنم فقط راهم یه نفقه بود و یه دعوایی که چشمم کبود شد و رفتم طول درمان و..... و جلسه اول دادگاه حکم اومد که فورا یه مبلغ 6 میلیون واریز کنن به حسابم و نوشته بودن ایشون صلاحیت ندارن ولی جلسه دوم دادگاه که شد نه خودش اومد و نه گذاشت من بیام. یه جورایی کلید رو پشت در گذاشت و گفت یادم رفت که به دادگاه نرسیدم و فرداش که رفتم گفتن دیگه دوباره باید درخواست بدم. خسته بودم. یهو تنها شده بودم. نبود پدر مادر برادر و حتی فامیل هم دیگه نداشتم. من پرستارم رفتم مدتی سر کار و ایشون هر روز تا ظهر می‌خوابید و هم پول درآوردن و هم خرید و هم پخت و جمع و جور و تازه احترام به خانوادش و..... با من بود. ایشون هم کارشون تلفنی بود که نمیدونم ارز دیجیتال و بیت کوین و قراره یه روزی یهو تیلیاردرشه بود که 2 سال گذشت و دریغ از یه هزار تومنیکه دربیاره. یا به من نمی‌گفت یا واقعا درمی‌آورد اصلا نمی‌گفت کارش چیه. خلاصه داغون شدم افسردگی گرفتم دیگه نرفتم سر کار. مخارج زندگی بالا شهر و داشتن ویلا و.... با اجاره 3 تا مغازه تو شهرستان تبریز در نمیومد. هر کاری در بلد بودم کردم. آرایشگری لباس فروختن و.....ایشون از اول ماشینم نداشت. فقط هر روز باید خرج بنزین و داغون کردن ماشینم روو خلافی هایی که می‌کرد رو میدادم که گفتم از خونم برو بیرون با هزار تهدید بیرونش کردم. هر 3 روز یه بار میومد که شارژرم رو بردارم و لباس بردارم و.... که فهمیدم من نیستم میاد و میره. همه قفل هارو عوض کردم و از ترس تهدید هاش رفتم ویلای شمال که روز دوم با مادر و برادرش اومدن اونجا بی‌خبر. شب بود برای اینکه نکنه فکر بد کنن مجبور شد به خاطر احترام به مادرش و چون نمیتونستم نه بگم با احترام اومدن تو و 2 روز موندن و شوهرم رو گذاشتن و مادرو برادرش برگشتن تهران. بازم گفتم چرا اومدی و برو و.... با بدبختی از ویلا بیرونش کردم و رفت تهران فهمیدم که از روی دسته کلیدم وقتی خواب بودم تو شمال تمام کلیدهای خونه و ماشین و ویلا رو ساخته بوده. دوباره همه رو عوض کردم اومدم تهران تازه دیدم تو اون چند روزی که نمیدونستم و فکرش رو نمیکردم تو خونه من کلی برنامه و مهمونم داشته. ولی چون می‌ترسید بمونه وقتی برگشتم رفته بود. باز با هزار بهونه اومد و الان نمیره میگه بکشی طلاق نمیدم و همچنان من خرج و برج و.... رو میدم. 114 تا سکه مهریم هست. گفتم هیچی نمیخوام فقط طلاق توافقی بده من هیچی نمیخوام ازت. اما اذیت کنی و ندی طلاقم رو میگیرم با تمام حق و حقوق چند سالم. الان 4 ماهه هر روز میگه پول دستم بیاد باید یه جا بگیرم میرم یا میگه باید پول وکیل طلاق توافق رو داشته باشم. میگم من میدم آخرش بعد از کلی بهم میگه خودت برو بگیر من دوستت دارم و دست و دلم نمیره به طلاق. تا الان 2 بار 3 یا 4 تومن به وکیل دادم که پیگیری نکردم و ایشون میگن اون پول که دیگه هیچ. اگه میخواهید از اول اقدام کنید. نه پولی مونده برام فقط به زور دارم خرج زندگیم رو میدم. وکلا هم با مهریه میگن 12 تا 15 تومن میگیرن. من واقعا الان ندارم. وکیل رایگان هم چون ملک به نامم هست نمیتونم بگیرم. و این راه با تنهایی و ترس و تهدید های ایشون که هنوز تو خونه من زندگی میکنه و میدونه هیچ کسی رو ندارم به تنهایی ممکن نیست. البته بگم این نکته رو که تازه متوجه شدم زمین خریده به نام برادرش تو شهرستان بسازه. و تازه فهمیدم که برای خوش گذرونی با دوستاش پول داره تو رستوران 2 میلیون تومن بده مهمون کنه. و یا واسه مادرش گوشی 40 میلیون تومنی بخره و برای برادرش کمک کنه که زن بگیره و حتی دست خیر داره به خانم های بی سرپرست. اما واسه من وسعش فقط درحد خرید سیب زمینی و پیازیه که باید کم مصرف کنم. و چون پول نداره از خونه مادرش یه مرغ میاره که ببینم بگم نداره. واسه همین هم مهریه میخوام هم یه فرشته که کمک کنه زنده بمونم.دارم میمیرم. بگید من چی کار کنم؟ کسی وکیلم میشه؟ بخدا همه حرفام رو با مدرک ثابت میکنم ایشون نه خونه داره و نه میتونه حتی یه 50 متری تو جنوب شهر اجاره کنه.شاید بکنه اما من از بچگی تو خونه ویلایی شمال تهران زندگی کردم. و خودش بارها گفته من از عهده مخارج برنمیام. کارم نداره. توهین و فحش و... اینام که چاشنی زندگیمون. کمک کنیدفقط همین.

پاسخ ها:


باسلام و احترام کاربر گرامی تمام آنچه که نوشته بودید را خواندم و بسیار متاثر شدم ، با بنده از طریق سایت تماس بگیرید تا وکالت شما را به صورت رایگان قبول کنم . حتما با بنده تماس بگیرید

21:18:02   1401/11/29

سوالات مرتبط

مشکل با شوهر
باسلام و خسته نباشید چند سال شوهرم با زن دیگه ای رابطه تلفنی داره دیگه خسته شدم میترسم دست بکاری نادرست بزنم باهاش هرچه صحبت کردم فایده نداشت میتونم بخاطر این مسئله تقاضای طلاق بدم ایا برای اثبات گفته...
در خصوص طلاق
سلام وقت بخیر خانمی هستم 39 ساله حدودا 19 سال ازدواج کردم دوفرزند دارم. با توجه به عدم تفاهم با شوهرم دیگر قادر به ادامه زندگی با ایشان نیستم. دو سه ساله که مشکلاتم بیشتر شده لذا خواهشمند است در خصوص ...
درخواست طلاق از طرف زن
سلام.شیش ماه نامزدیم. متاسفانه تو این مدت افسردگی شدیدی سراغ من اومد که باعث شد بداخلاقی پی درپی با نامزدم داشته باشم بهش بدبین بشم و توهین و افترا کنم بهش. درطول این مدت تونست درک کنه و چیزی نگفت. ول...
درخواست طلاق از طرفه زوجه؟
سلام من به دلیل نفقه پرداخت نشده همسرم درخواست طلاق دادم و او را جلب کردم و همان روز نفقه را پرداخت کرد و حالا درخواست طلاق به دادگاه بدهم آیا دادگاه قبول میکند به دلیل آن نفقه درخواست طلاق مرا ؟ چون ...
طلاق زوجه بدون داشتن شرایط عقدنامه
با سلام میخوام از شوهرم طلاق بگیرم ولی هیچ یک از شروط ضمن عقد و حتی وکالت در طلاق ندارم، حاضرم مهریه ام را بذل کنم در حال حاضر دادخواست مطالبه نفقه دادم که با حکم تمکین شوهرم رد شده است. چگونه میتوان...