*بسمه تعالی* با سلام احتراماً مطابق ماده 156 قانون آیین دارسی مدنی متن زیر به صورت رسمی و قانونی اینجانب خانم .......فرزند ..... به شما مخاطب محترم در جواب اظهارنامه ارسالی به شماره ..... معروض میدارد ابتدا اینجانب به هیچ‌عنوان اشتباهی که برای بار دوم که ازدواج با زوج نمودم‌ بخاطر اعتماد و فرزندم و تعهداتی که مخاطب محترم برای اینجانب و پدر مادرم داده بود و ریش سفیدانی که از طرف بستگان خود برای جبران زندگی مشترک گذشته واسطه کرده بود دلیل دوباره ازدواج بنده بوده اما نه تنها با این اشتباه از طرف زوج ضربه سختی در زندگی و سرنوشت خودم خوردم بلکه زوج نیز با اقدام به ابرو ریزی بنده و خانواده ام در بین بستگان دور نزدیک نمودند کدام انسانی بخاطر دوست داشتن زندگی و همسرش اقدام به بی ابرویی زوجه اش و تهدید و تهمتهای نامشروع و فحاشی و اتهامهایی که در مراجع قضایی موجود میباشد می نماید کسی که حتی به ابروی بنده ای از بندگان خدا بی توجهی میکنه و باعث ابرو ریزی بنده خدا میشه آیا می توان آن بنده را مسلمان نمایید کدام مسلمانی این کار ها را بنده ضعیف خدا انجام میده به حدیثی در این مورد توجه نمایید 1) .امام على ‏عليه السلام: إيّاكَ وما يُعتَذَرُ مِنهُ ؛ فَإنَّ المُؤمِنَ لايُسيي‏ءُ ولايَعتَذِرُ والمُنافِقُ كُلَّ يوَمٍ يُسيي‏ءُ ويَعتَذِرُ؛ از آنچه موجب پوزش خواهى شود ، بپرهيز ؛ زيرا مؤمن ، نه بد كند و نه‏ پوزش خواهد ، و منافق ، هر روز بد كند و [هر دَم‏] پوزش خواهد. تحف العقول، ص248 2) این حدیث از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در پایان جنگ احد بیان نقل شده و اصل ماجرا چنانكه شیخ طوسی در كتاب الخلاف بیان نموده اند چنین می باشد: روی ان اباعزة الجمحى وقع فی الاسر یوم بدر، ‌فقال یا محمّد انى ذو علیة فامنن علی و مَنَّ علیه علی ان لایعود الی القتال فمَرَّ الی مكه فقال انی سخِرْتُ بمحمد و عاد الی القتال یوم احد فدعا رسول الله ان لایفلت . فوقع فی الاسر فقال انی ذو عیله فامنن علی. فقال النبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ : امنّ علیك حتی ترجع الی مكه فتقول فی نادی قریش: انی سخرت بمحمد مرتین، لا یلسع المومن، من جُحْرٍ مرتین فقتله ـ صلّی الله علیه و آله ـ بیده.[1] ترجمه: ابا عزه الجمحی در واقعه جنگ بدر اسیر شد و به پیامبر عرض كرد: ای محمد: من عیال وار هستم منت بر من بگذار و آزادم نما. حضرت او را آزاد نمود بدین شرط كه دیگر به جنگ با مسلمانان برنگردد. ابو عزه به مكه برگشت و گفت من محمد را مسخره نمودم و در جنگ احد دوباره بر علیه مسلمانان به جنگ برگشت. پیامبر نیز دعا نمود كه فرار نكند،‌پس ابا عزه اسیر مسلمانان شد و دوباره به پیامبر عرض كرد كه من عیال وار هستم و آزادم كن، رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند كه: آیا آزادت كنم تا به مكه برگردی و در گروه قریش فریاد بزنی كه من دو بار محمد را مسخره نمودم، سپس فرمودند: «مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود » پس پیامبر او را به دست خود كشت. آیا بازم با این شرایط کدام انسان عاقلی و دانایی حتی فکربازگشت میکنه چه برسه که برگرده . باتشکر امضاء نظرات شما بزرگواران در مورد این اظهار نامه چیست کجا مشکل داره ممنونم راهنمایی کنید خدا اَجرتون بده