مشاوره حقوقی رایگان - مشکلات خانوادگی

سلام. من یه دختر هستم و 18سال و 5 ماه دارم. از وقتی که بچه بودیم پدرم همیشه ما رو کتک میزد و مادرم رو از خونه بیرون میکرد. همیشه فحش‌های خیلی زشت میداد و شدیدا بد‌دهن هست. حتی وقتی کسی رو صدا میکند به جای اسم طرف مقابل با فحش های زشت و با لحن عصبی او را صداش میکند و در هر شرایطی شدیدا دنبال بهونه‌ای برای دعوا و داد زدن میگردد. مادرم و ما رو خیلی تحقیر میکند.اشتباهات خودش‌ رو هم اصلا قبول ندارد و گردن دیگران می‌ اندازد. اصلا به ما محبتی نداشت تموم خاطرات بچگی ما صورت کبود و گریون مادرم و دردهای بدن خودمون از شدت کتک ها، به یاد مونده است. اون حتی به مادر خودش هم رحم نداشت و پیرزن‌ رو کتک میزد تا این که چند سال قبل مرد. همیشه معتاد بود و شیره‌ و تریاک و سیگار مصرف میکند و تازگی ها گاهی متادون‌ هم میخورد. هیچ وقت اجازه نمیداد با کسی ارتباط داشته باشیم و خونه اقوام برویم یا اون ها این جا بیایند. آبروی ما در فامیل به خاطر این که نمیگذاشت درب رو روی کسی باز کنیم رفت. اون افسردگی شدید دارد و رفتار او اصلا طبیعی نیست و عصبی هست و میخواهد ما هم همین طوری باشیم. اون در حدی عصبی شده بود که میخواست سر همه‌ی ما رو ببرد چون پول نداشت. کار نمیکند و درآمد ما از یارانه و این چیز ها هست و هرگز اجازه نمیدهد ما یا مادرمون کار کنیم و همین طوری بدبختی ها ادامه دارد. شدیدا بدبین هست و اجازه نمیدهد تنهایی حتی در حیاط بریم اما برای تهیه مواد خودش به زور هم که شده ما دختر ها رو رو برای خرید مواد مخدر میفرستد. هرگز از خونه بیرون نمیرود و اصلا هم دوست ندارد کسی رو ببیند. همه اش دنبال منافع خودش هست و ما رو مثل خدمتکار دارد که برای او کارهایش رو انجام بدهیم و اون با مواد در آرامش باشد و با رفتار عصبی‌ و فحش های‌ رکیک همه‌ رو تحقیر کند. دیروز در مدرسه بودم و وقتی با دوستانم اومدم بیرون، اون اومده بود دنبالم و انگار چند دقیقه منتظر مونده بود و کلی به من فحش داد و تهدید کرد آنقدر میزنمت که بمیری اما من که کاری نکرده بودم فقط چند دقیقه دیر تر اومده بودم. رسیدیم خونه دم درب با مشت در سر من زد و خیلی حق به‌ جانب برای مادرم توضیح داد دیر اومد معلوم نیست با دوستانش در مدرسه چی کار میکرده‌ و کلی ناسزا و فحش داد. رفتم در اتاق خیلی عصبانی شدم چون کاری نکرده بودم داد زدم من که کاری نکردم اومد و چند لگد به صورت و کمر من زد و مادرم جلوی او را گرفت اما من خیلی عصبی شدم و دندون های من میلرزید و دست های من مشت میشد. حال من خیلی بد شد. هنوز هم سر و کمر من درد میکند و در صورت خونمردگی شده ( واقعا چه فکری کرده بود که در مدرسه‌ی دخترونه چی کار میتونستم بکنم! اون هم برای چند دقیقه دیر کردن) اون با این کار ها شدید باعث فشار عصبی میشود و من خیلی میترسم نکند از دست او یک روزی من هم مثل خودش روانی کند. نمیتونم با این آدم یهک جا زندگی کنم و اون هم ما رو دوست ندارد و بارها گفته کاشه یک هیجده‌ چرخ از روی همتون رد میشد و از دستتون خلاص میشدم. کنار این آدم امنیت جانی نداریم و اون تعادل روانی ندارد. شاید اگر مدتی تيمارستان بستری شود بهتر شود اما اصلا قانع نمیشود که برود. خواهش میکنم نگویید با او کنار بیا هجده‌ سال از زندگی ام حیف شد و باعث فشارهای عصبی زیادی برای من شده و من نمیتونم تحمل کنم. هیچ امیدی به آینده ندارم چون با وجود اون زندگی ما سیاه هست و اون صلاحیت سرپرستی ما رو ندارد و همیشه از قصد آزارمون میدهد. خواهش میکنم بگویید چطوری میتونم بدون این که اذیت بشوم راه رو از او جدا کنم یا این که تحت درمان قرار بگیرد اما خودش نمیرود و باید به زور ببرند.

پاسخ ها:


با سلام با تماس با اورژانس اجتماعی موضوع را اطلاع دهید و پیگیری کنید

03:19:25   1400/4/25
مشکلات خانوادگی آزار و اذیت فرزند توسط پدر اعتیاد پدر ضرب و جرح توسط پدر

سوالات مرتبط

با یه قرص برنج خودم رو نابود کنم یا راهی برای شکایت از والدین هست؟
سلام، وقت بخیر، 34 سال به خاطر بی توجهی والدینم با بیماری یبوست جنگیدم و تازه فهمیدم که بزرگی روده دارم و درمان شدم، چون بعد درمان هم قرار بود ازدواج کنم، ولی حاضر نیستن زنم بدن، منم چون در خانه راحت ...
بیرون کردن فرزند از خانه
با سلام پسری 22 ساله هستم که پدرم در 7 سالگی فوت کرده و از همون موقع مادر بنده به هر بهانه ای توهین میکنه 2 بار دست بندرو شکونده و اصلا هیچ مهرو محبتی در خانه وجود نداره و چند باری مشکل مزاحمت از طرف ...
خانوادگی
سلام من پسر 29 ساله هستم پدرم تو خانه خیلی منو تحقیر و تهدید میکنه که از خونه بیرون میکنم با بهانه گیری دعوا تو خونه راه می ندازه حتی تو 5سالگی شبانه یکبار دست منو گرفت کشید و از خونه پرت کرد بیرون و ...
اختلاف با خانواده و عدم استقلال فردی
من یک دختر 22 ساله ام که در خانواده مذهبی هستم که عقایدم باهاشون زمین تا آسمون فرق داره ولی اونها عقایدشون رو به من تحمیل می کنند و علاوه بر این اجازه هیچ کاری رو بهم نمیدن و نمیذارن من برم بیرون و می...
مشکلات خانوادگی
باسلام، بنده کارمند دولت هستم، حدود 10سال ازدواج کردم در این مدت مدام مورد تهاجمات فیزیکی و لفظی همچنین بی احترامی همسر و خانواده اش قرار گرفته ام، الان که این متن را ارسال میکنم قصد خودکشی دارم خواهش...