با سلام و سپاس از کرامت گروه در دادن سخاوت مندانه زکات دانایی و علم شان در سال 96 دامادم با سوء استفاده از اعتماد زناشویی ضمن اخذ برگه سفید امضا وکالت نسبت به تعیین وکیلی کار اموز بعنوان وکیل دخترم در ظرف فقط یکروز کاری حکم عدم سازش بر مبنای طلاق توافقی از شعبه 269دادگاه خا.ونک در حالیکه زنی دیگر را برای ازمایش بارداری برده و واحد مشاور خا. نیز گزارش خلاف واقع صادر کرده بود دریافت و با ساقط نمودن کلیه حقوق زوجه منجمله حضانت فرزند دختر 4 ساله طلاق ثبت و به مدت 3ماه و نیم از زوجه مخفی نگهداشته و با او در زیر یک سقف زندگی میکرد. پس از یکسال دوندگی حضانت به مادر مسترد شد ولی زوج در 30خرداد 98با اجیر کردن و اعزام اراذل و اوباش در روز روشن راه را بر ماشین حامل کودک و مادر بسته و با ضرب و شتم مادر کودک را از اغوش مادر ربودند و از ان تاریخ 18 ماه میگذرد که حتی یک تماس تلفنی چند ثانیه ای نیز بین مادر و کودک نبوده است و مجهوالمکانند. در صبح روز ادم ربایی دادخواست لغو حضانت مادر به همان شعبه 269 ارائه و قول مثبت گرفته بودند کما اینکه 20 روز پس از دادخواست بیدادنامه لغو حضانت مادر صادر و بر اساس این حکم بدوی شکایت ادم ربایی نیز در شعبه 11 بازپرسی ناحیه 27 جنایی تهران بدون انکه حتی احدی از متهمین فقط برای 1 دقیقه چه در اگاهی ، پاسگاه و دادگاه قدم رنجه فرمایند قرار منع تعقیب با تمسک به تحریف واقعیت، تحریف ایین نامه ها و قوانین و مصادره مطلوب انها به نفع متهمین. اجتناب از انجام وظایف مصرحه قانونی (البته به غیراز 5 روز اول ارجاع پرونده به او و قبل از ملاقات وکیله متهمین با او که به ناگه تعامل بازپرس 180 درجه فرق کرد) اجتناب از انجام تحقیقات و عدم احضار تنها شاهد معرفی شده ماجرا و انرا وظیفه شاکی قلمداد کردن و نهایتاً با تفسیر واژگون قوانین و استناد به اوهام قرار نهایی منع تعقیب متهمین را صادر و حتی از درج اسامی وکلای اصحاب پرونده نیز اجتناب فرمودند! مرتکبین جرم اراذل و اوباشی مامور و اعزام شده برای انجام کودک ربایی بودند و پدر طفل و والدین او نه در صحنه جرم بودند و نه فعل ربایش کودک و بستن دست و پا دهان او که فریادی نکشد و ضرب و شتم مادر توسط انها انجام شد مزدوران اجیر شده قوی هیکل با حرکات زیگراگ اتومبیلهای خود راه ماشین اژانس کرایه شده توسط کلانتری 113 که محل ملاقات تعیین شده بود را بستند و مجری ادم ربایی بودند دریغ از درج حتی اسامی شان در پرونده ، دریغ از توقیف اتومبیل هایشان علیرغم ارائه شماره پلاک انها ، دریغ از احضار راننده اژانش که به علت به مرگ تهدید شدن در صورت ادای شهادت علیرغم مطلع کردن بازپرس از دلیل عدم حضور شاهد و رویه غالب این است که مرجع بدوی اگر ماست را سیاه رای دهد مرجع بعدی انتخاب دیگر نخواهد کرد مگر مواردی استثنایی، و زوج با لغو ممنوع الخروجی کودک بدون اطلاع مادر طبق حکم دادگاه 269 خانواده همان دادگاه سریع الصدور رای گواهی عدم سازش بر اساس ازمایش بارداری از زنی غریبه به جای زوجه اجازه ربودن کودک به خارج از کشور را به زوج که کلکسیونی از جرایم کیفری دیگر منجمله کلاهبرداری 84 میلیون دلاری از شریک سرمایه گذار خارجی خود، جعل مدارک، تهدید و افترا، تخلفات عدیده گمرگی و مالیاتی تشکیل گروه اراذل و اوباش ،خفت کردن کارکنان زیر دست،پولشویی در مقیاس بیشتر از از هزار میلیارد تومان و .و.و. را در سوابق دارد اهدا فرمودند و زوج با همدستی و همراهی مادر خود و سپردن طفل به او که در داشتن سوابق کیفری مشهور اکثر دادگاههای کیفری یکی از استانهای کشور است بدون کیفر رسیدن به خارج گریخت و اکنون 18 ماه است که ان طفل معصوم را از ارتباط با احد الناسی منجمله مادر ، دوستان و همبازی هایش محروم کرده اند حتی بصورت تلفنی و حتی یک سلام ساده. مادر بیچاره که نابود شده و فقط شکل انسان دارد که در دادگاههای مختلف به دنبال سراب احقاق حق و اجرای عدالت کفش اهنی به پا کرده ...... از اطاله کلام قلبا پوزش میخواهم اگر حضرت مولانا یک سینه سخن دارد من صد سینه و شما بگوید چه کنم. چه کنم ؟