با سلام من با یک پسر دوست بودم و یک نفر ما را با هم دید و گزارش داد. بعد یک روانشناس و بقیه به پسر گفته بودند که دیگر سراغ من نیاد و خودشان برای اینکه فکر میکردند من به زودی با یک شکست عاطفی مواجه میشوم و نباید دیگر سراغ این پسر بروم یک برنامه طراحی کردند که از مجازات و شکنجه روحی و جسمی برای من بدتر بود و آسیب به نخاع کمرم و قلبم و کلیه ها و اندام تناسلی زد . و بدنم بی حس هست . احساساتم همگی ضعیف شده . معده ام هم بی حس هست سیری و گرسنگی رو احساس نمیکنم . روانشناس از دروغ به من گفت ما با پسر صحبت کردیم و او قصد ازدواج دارد در حالیکه من میدانستم او آمادگی برای ازدواج با من ندارد . روانشناس روزهای اولیه به من گفت به ازدواج با او و جهیزیه و خانه داری با او فکر کن . بعد گفت زیاد مهارت در این زمینه نداری . روزهای بعد گفت به احساس عشق و علاقه به او فکر کن شاید حداقل احساس عشق و علاقه به او داشته باشی . دوباره گفت عشق و علاقه زیاد هم به او نداری ولی روزهای بعد هم شاید امیدی باشد . من هم چون روانشناس و بقیه قول داده بودند . حتما من را با پسر عقد میکنند حرفهایشان را گوش دادم چون آنها به من گفتند تو دیگر آبرویت رفته همه تورا با او دیدند و چون با او رابطه داشتی ما مجبوریم عقدت کنیم ولی به شرط اینکه این حرفهای مارا گوش کنی و کامل انجام بدی . روزآخر به من گفت شهوت نسبت به پسر را بالا بیار و به ما نشان بده . و همه اش من در حال به احساس فکر کردن بودم که میگفتن بیشتر شهوت رو بالابیار این کمه قابل قبول نیست و شوک مغزی را با زور و تشدید کردن شهوت و با الکترو شوک به من زدند. و بدنم کامل عرق کرد و وبعد هم گفتن فردی که تو و پسر را باهم دیده با اون پسر جنگ کرده و او کشته شده . یا اینکه پسر او را کشته و اعدام شده . وبا القای ترس شوک را شدید تر کردن . و گفتن دیگر حق نداری به اون فکر کنی یا اورا ببینی. بعد به من گفتن این نقش پسره رو برای تو بازی کردیم و حق نداری بگی روانشناس اینکارها را با تو کرده چون شخصیت روانشناس خورد میشه ، چون ما نقش پسره وخودت رو واسه تو بازی کردیم و تو آسیب دیدی . در حالیکه نقش من و پسره این نبود. . حالا میخوام از او برای اینکار شکایت کنم .