اینجاب خانه ای اجاره کرده ام و اهل اردبیل و جهت درمان و مداوا باالاجبار ساکن ادرس............. ساختمانی مستقل با رهن 3میلیون ت و 250هزار ت در تاریخ 20/12/98 اقامت نمودم پس از گذشت یکماه متوجه حضور مردی در غیاب مرد خانه که در طبقه فوقانی ساکن است و همان صاحب خانه است پس از پرس وجو متوجه شدم که ان اقا باجناق صاحب خانه است پس از انکه اینها متوجه اطلاع من شدند ازار و اذیت شروع و وقتی به صاحب خانه گفتم این باجناق شما و همسرتان مرا اذیت میکنند منکر داشتن چنین فردی بعنوان باجناق شد سپس پدر زن صاحب خانه هم که روبروی ما ساکن بود بایشان گفتم ان اقایی که با پراید هاچ بک قهوه ای رنگ داماد شماست گفت بله گفتم پس به چه دلیل ان یکی دامادتان (صاحب خانه) منکر شده ضمنا ایشان مرا سخت اذیت میکند حتی با سه نفر ساعت 2/5 نصف شب بدرب منزل منزل من امده و با عنوان مامور کلانتری شما جلب دارید باید برویو ولی در را باز نکرده بوده فقط یکی دوبار بایشان تذکر داده بودم که وقتی شوهر خانمی در خانه نیست خوب نیست شما یواشکی وارد خانه انها شوید دیده بودم و از صدایش شنیدم که این همان باجناق است گفتم چشم بگذارید ب 110تماس بگیرم اگر تایید کردند میرویم تا این را گفتم متواری شدند هر کجا میرفتم تعقیبم میکردند و گاه گداری فحش و توهین گفته و با سرعت متواری میشدند و اکثرشان از اراذل و اوباش بودند پدر زن صاحب خانه با شنیدن این حرفها با لحن تندی گفت مرد خجالت بکش او اصلا 5ماه است اینورا نمیاید چرا بهتان و تهمت میزنی تا جایی که کنترل اعصابم را از دست دادم و گفتم میخواهی ثابت کنم گفت نکنی میکشمت گفتم الان بالاست برو با چشم خودت ببین رفت یکی دو دقیقه دیگر صداهای جیغ و داد انها شروع شد من چون نخواستم که بفهمند من گفته ام دیگر از ادامه ماجرا خبری ندارم بعد از همان روز صاحب خانه پیامی بدین مضمون ‌که من میخواهم اینجا را بکوبم شما بفکر خونه باش من هم رفتم و خانه ای در بازارچه سلاب خانه رهن و اجاره کرده ام که داخل ان مستاجر است و مقرر گردید تا 21 ماه جاری یعنی امروز نقل مکان کنم ولی دیگر همسر صاحب خانه و شوهر خواهرش درغیاب صاحب خانه بقدری عرصه را برایم تنگ و تنگ تر کردند و من دیگر نمیتوانستم بعلت کهولت سنی و بیماری بنشینم شاید انها کلید دیگری داشته باشند یا بزنند شیشه را بشکنند و بیاییند و خلاصه با یک راننده ای که شماره اش را داده بود هرجا خواستم را ببرد تماس گرفتم که بیاید و مرا که تمام خروجی های منتهی به خیابان را با گذاشتن لات و لوت و تهدید به اینکه اگه میتونی بیا برو راننده امد و من قوت قلب گرفته و بسرعت سوار شدم و طبق عادت همیشگی دیدیم چهار یا پنج خودرو و یک موتورسیکلت ما را تا مقصدمان که مسافرخانه ... واقع در ....... امدند تا محل سکونتم را بشناسند در اطاق مسافرخانه که پنجره ان به کوچه ‌بود از انجا نیز یکی دو ساعت بدوبیرا گفتند و به مدیر مسافرخانه که از قبل جریان را میدانست اطاق مرا عوض کنند حال از باجناق صاحب خانه بجهت رعب و وحشت و جعل عنوان مامور نیروی انتظامی شکایت میتوانم بکنم و از صاحب خانه نیز که قبل از انقصای مهلت قرارداد هزینه های متحمله را بگیرم ممنون سرتان را بدرد اوردم لطفا راهنمایی کنید