باسلام متن کامل اتفاق سه ماه پیش خواهرم به علت بیماری سرطان تومور مغزی درگذشت و یک پسر 21ساله به نام س داشت دوستان س به خاطر اینکه س را از غم مادرش دور کنند تولدی برای س. میگیرند چند ساعت بعد یکی ازهمسایگان به علت مزاحمت با 110 تماس میگرد وحضور110 درب خانه با.س مواجه می شود و س با کمال احترام عرض خواهی کرد و تمام می کند که ناگهان یکی از دوستان س به مامورتوهین وبا مامور درگیرمی شود که سرانجام س و دوستان اش از خانه فرار می کنند و فردای آن روز س. به خانه می رود که مدارک فوت مادرش را بردارد وبه کلانتری برود و اتفاق را توضیح دهد که در منزلش پارتی نگرفته و یک تولد دوستانه بود که با رفتار زشت دوستش این اتفاق افتاد ..اما قافل ازاینکه ماموران پنج صبح به خانه حمله ور شدن ودر نبودن س... به کمین مینشین تا او بیاید و ساعت حدود دوازده ظهر وقتی او به خانه کلید می اندازد با کلمه ایست مامور شک زده شده و پا به فرار میگذارد اما میم با سابقه که پی درپی در زندان داشت می دانست چطور رفتار کند سریع زمین نشسته و خود را تسلیم می کند اما متاسفانه س بدون اطلاع از قوانین انتظامی وترس از کتک زدن مامور پا به فرار گذاشته و درنهایت در یک کوچه تنگ و باریک توسط مامور نیروی انتظامی با شلیک شش تیر که تیر اول ساق پا تیردوم ران پا تیر سوم پهلوی چپ وتیر آخر کناره قلب اصابت کرده ودرجا با چهار گوله جنگی توسط مامور نیروی انتظامی که در دریک کوچه جان خود را به خاطر دوری غم مادرش وبه خاطر گزارش دروغ همسایگان یا بی رحمی مامور انتظامی جان شیرین خودرا از دست داد وبه همان جای که مادرش دفن شده بود همانند یک نوزاد در آغوش مادرش به خواب عبدی رفت نباشد روزی که س دیگری بی گناه به خاک بسپارند درصورتی مرگ حق هرانسانی ایست به اراده پرودگار نه به اراده وندانم کاری یک مامور نیروی انتظامی.... حال ازشما دوست عزیز میخواهم دراین راستا ما را یاری کنید تا خون بچه خواهرم پایمال نشود