دیگر این که برای بیع باید قصد بیع وجود داشته باشد. شواهد و قرائن نشان می دهد که قصد بر بیعی یکی از دو واحد بوده است با حق انتخاب خریدار تا یک مهلت مشخص و عدم پرداخت مابه التفاوت به این معنی می تواند باشد که خریدار انتخاب کرده است که قرارداد اول ابطال نشود و پایدار باشد. در واقع قصد واقعی خریدار و فروشنده بیع دوم بوده است بر اساس شواهد و قرائن. اما قتی که سایر شرایط بیع دوم تحقق نیافته، بیع دوم معنا نمی یابد و بیع اول تحقق یافته اگر قاضی تشخیص ندهد که قصدی برای خرید واحد اول وجود نداشته. موضوع خیلی پیچیده است. قاضی می تواند فقط بیع اول را بپذیرد، یا هر دو بیع را! اگر خریدار مدعی هر دو بیع شود و خواستار ایفای هر دو تعد شود، آن گاه فروشنده باید وکیل بگیرد و به دنبال این بیفتد که با استناد با عدم وجود قصد یا سایر شرایط بیعد، یکی از بیع ها را ابطال کند! در واقع در این پرونده اگر خریدار مدعی شود کار فروشنده سخت تر است.
عبارت «قولنامه قلبی» قابل تفسیر است، مگر این که به شماره و مشخصات ملک آن در قولنامه دوم اشاره شده باشد. اگر فرض کنیم که از عبارت «قولنامه قبلی» قولنامه اول به شماره و مفاد مشخص استنبط شود، با فرضیات سوال در حال حاضر هر دو قولنامه معتبر است. چون صرفا درباره اعبتار قولنامه اول بحث شده است. یعنی اگر شش ماه گذشته باشد قولنامه اول، دیگر باطل نمی شود. ضمن این که دلیلی بر ابطال قولنامه دوم هم وجود ندارد. بحث پیچیده حقوقی است و عدم ایفای تعهد پرداخت در زمان شش ماهه مقرر ممکن است باعث شود که هر دو قرارداد اعتبار داشته باشد، و طرفین مکلف شوند مفاد هر دو قرارداد را جرایی کنند.
© تمام حقوق این وبسایت برای مالک آن محفوظ می باشد. حق چاپ و نشر مطالب این وبسایت به صورت الکترونیکی یا غیر الکترونیکی محفوظ می باشد.