مشاوره حقوقی رایگان - چیکار باید بکنم؟

من تا پارسال نمیتونستم خوب درس بخونم و خانوادم هم از من توقع داشتن امسال خیلی خوب درس میخونم اون‌ها هم دارن هزینه میکنن من کل زمانمو دارم برای درس خوندن میزارم ولی اصلا اهمیت نمیدن تا پارسال میزدن تو سرم که چرا نمیخونی چرا بی‌عرضه‌یی حالا که دارم میخونم میگن به ما ربطی نداره برای خودت میخونی با خانواده حرفم شد گفتن میتونیم کاری بکنیم که حتی نزاریم بری مدرسه چه برسه به کلاس من الان چیکار باید بکنم من تلاش کردم و میکنم اونوقت اونها نه پول تو جیبی درست حسابی میدن نه برای مدرسه سرویس گرفتن و من برای رفت و برگشت دارم پس‌اندازمو خرج میکنم بارها شده که پدرم از تو کیفم پولمو برداشته و من خودم پولامو جمع میکنم وسایل میگیرم واقعا خیلی فشار رومه نمیدونم چیکار کنم

پاسخ ها:


با سلام و درود موضوع نیازمند گفتگو تلفنی می باشد در صورت نیاز می توانید با بنده تماس بگیرید

10:37:49   1400/10/5

با سلام موضوع نیاز به بررسی است

18:44:20   1400/10/6

با 123 تماس بگیرید

16:03:26   1400/10/5

سوالات مرتبط

عدم خرجی از طرف همسر
باسلام من مهریه مو اجرا گذاشتم و چون نمیخواد بده جلب کردن از دوماه قبل نفقه هم نمیده من خودم شاغلم فعلا به پرونده نفقه رسیدگی نشده از اینظرفم اصلا به پسرم هزینه نمیده کلا بگم یه ریال از لج خرج نمیکنه...
عدم پرداخت نفقه فرزند بعد از گرفتن حکم
سلام وقت بخیر من سال 98 جدا شدم و در طلاق نامه ذکر شد ماهی دو و نیم برای هزینه نفقه دخترم پرداخت بشه ایشون هرگز بچه رو نخواستن ببینن و سه سال هم هست که مبلغی ندادن. من امسال بالاخره دادخواست نفقه داد...
پدر بی مسئولیت
سلام بنده یک دختر 20 ساله هستم دانشجو ترم دوم روانشناسی علاقه دارم زبان انگلیسی و در دانشگاه خودم رو پیشرفت بدم و با مدرک مشغول کار بشم منتهی پدر بنده از زمانی که از مادرم جدا شده دنبال بهانه های مختل...
نفقه ی فرزند
سلام و عرض ادب و احترام به محضر شما بزرگوار ... بنده سال 98 از همسرم جدا شدم و حضانت پسرم با بنده میباشد .. همسر سابقم ازدواج مجدد کرده و از سال 98 تا کنون فقط ماهیانه 500هزارتومان ب پسرم ک 16ساله هست...
مزاحمت همسر سابق
با سلام بنده حدود یکسال هست که ازدواج مجدد کردم و از زندگی اولم یک دختر متولد 83 و یک پسر متولد 85 دارم که دچار بیماری است و مرزی می‌باشد و با خودم زندگی میکنم و از زمانی که ازدواج مجدد کردم پدرش...