مشاوره حقوقی رایگان - مشکلات خانوادگی

سلام. بنده دختر هستم و 4 ماه دیگر به سن قانونی و 18 سالگی میرسم.
واقعا تحت فشار هستم.
مادرم مدیر یک مدرسه هست و جایگاه اجتماعی بالایی دارد اما واقعا شخصیت پایینی دارد و مدام به دفعات دیدم که با پسر ها چت عاشقانه میکند و حتی گاهی به شوخی میگوید میخواهی این پسر خوبیه به تو معرفی کنم ازدواج کنید. همیشه هم با پسر های جوون حرف میزند و عکس ای من رو به آن ها نشان میدهد. در واقع جای من با اون ها حرف میزند. اخلاق مادرم افتضاح هست و هیچ توجهی به من فرزند ندارد و مدام سر او در گوشی هست و حتی اکثر مواقع غذا نمیارد و میگوید خودتون بروید و از یخچال چیزی پیدا کنید و بخورید و من حال ندارم. این عیب ندارد اما واقعا چند بار؟
حتی یک بار یکی از پسر ها رو به من معرفی کرد و من و زندگی ام سر این موضوع خراب شد.
همه اش به من فحش میدهد و بد رفتاری میکند و واقعا بی حیاس هست.
پدرم هم کارمند هست و اخلاق تندی داره و همه فامیل به بد اخلاقی پدرم اون رو میشناسند.
وقتی عصبانی میشود دیگر نمیفهمد چی کار میکند و فقط داد میزنه و فحش میدهد و حتی شده من رو با کمربند سیاه و کبود کرده است و وقتی عصبانی میشود از یک دیو هم ترسناک تر میشود.
مادر و پدرم مدام با هم دعوا میکنند. در حدی که اگر از خونه ما فیلم بگیرند در 9_8 ساعتی که کنار هم هستیم حتی یک ساعت هم در خونه ما آرامش نیست.
پدرم همش با خواهرم و مادرم دعوا میکند و صدای دعوا واقعا از لحاظ روحی من رو شکنجه میدهد.
خواهرم هم که از من 5 سال کوچک تر هست و همه اش حرف هایی میزند تا خانواه ام من رو دعوا کنند و لذت ببرد.
من مدت هاست که میروم و اتاقم میشینم تا زیاد آن ها را نبینم ولی صداهای دعوا و انرژی منفی آن ها همچنان آزاردهنده هست.
با مادرم زیاد دعوام میشود چون همه اش میگویم‌ سر تو در گوشی هست و با پسر ها چت میکنی و آنقدر سرگرم گوشی هست که اکثر غذاهامون یا سوخته و یا نیمه سوخته هست.
از وضع زندگی ام خسته ام و میخوا هم از آن ها جدا بشوم و تنها زندگی کنم.
با این سنم تا الان بارها خودکشی کردم ولی موفق نشدم.
قبلا یک بار از خونه فرار کردم ولی پدر و مادرم در راه به وسیله پلیس من رو گرفتند و برگردوندند. دیروز هم تولد یکی از اون پسرهای بود که مامانم به من معرفی کرده بود و رفته بودیم بیرون تولد گزفته بودیم که من خواستم ببرمش جایی اطراف تبریز هست به اسم کندوان که خیلی جالب هست و اون جا رو به او نشون بدم ولی مادرم فکر کرد ما رفتیم اون جا اتاق بگیریم و کاری کنیم و من رو از خونه با وسایلام انداخت بیرون و گفت برو. من هم به ناچار سوار ماشین شدم و با اون آقا میرفتیم شهرشون که وسط راه باز هم پلیس گرفت و گفت پدرت گفته تو رو برگردونیم.
من خیلی تحقیر شدم اون جا بین اون همه آد.م
پلیس چرا دختر هایی که از خانوادشون میخواهند جدا بشود رو پیششون برمیگردونه؟ چرا فکر نمیکند که این خانواده بد بوده که دختر خواسته جدا بشود؟ چرا فکر نمیکنند خانواده ممکن هست دختر رو بعدش بکشد؟
من از شما کمک میخواهم باید چی کار کنم که بتونم از خانواده ام جدا بشوم؟ بعد جدایی پدرم هزینه زندگی ام رو میدهد؟ حق نفقه چند هست؟ میتونم با اون پول زندگی کنم؟
من چطوری میتونم از آن ها شکایت کنم به خاطر این کارهاشون چه مدارکی باید جور کنم تا شکایت به نفع من بشود؟
کمکم کنید لطفا.

پاسخ ها :

پگاه احمدی

سرکار خانم پگاه احمدی :

استان : کرمان


با سلام. با اورژانس اجتماعی تماس بگیرید و نفقه ی خود را قانونا از پدر مطالبه کنید. به پانسیون های مطالعاتی رفته و در انجا درس بخوانید تا در دانشگاه رشته ی خوب پذیرفته شوید و اینده ی خود را در دست بگیرید.


15:08:32   1400/4/28

موافق (0) مخالف (0)


مشکلات خانوادگی جدا شدن دختر از خانواده شکایت از خانواده نفقه دختر در صورت جدا شدن از خانواده نفقه دختر نفقه

سوالات مرتبط

با یه قرص برنج خودم رو نابود کنم یا راهی برای شکایت از والدین هست؟
سلام، وقت بخیر، 34 سال به خاطر بی توجهی والدینم با بیماری یبوست جنگیدم و تازه فهمیدم که بزرگی روده دارم و درمان شدم، چون بعد درمان هم قرار بود ازدواج کنم، ولی حاضر نیستن زنم بدن، منم چون در خانه راحت ...
بیرون کردن فرزند از خانه
با سلام پسری 22 ساله هستم که پدرم در 7 سالگی فوت کرده و از همون موقع مادر بنده به هر بهانه ای توهین میکنه 2 بار دست بندرو شکونده و اصلا هیچ مهرو محبتی در خانه وجود نداره و چند باری مشکل مزاحمت از طرف ...
خانوادگی
سلام من پسر 29 ساله هستم پدرم تو خانه خیلی منو تحقیر و تهدید میکنه که از خونه بیرون میکنم با بهانه گیری دعوا تو خونه راه می ندازه حتی تو 5سالگی شبانه یکبار دست منو گرفت کشید و از خونه پرت کرد بیرون و ...
اختلاف با خانواده و عدم استقلال فردی
من یک دختر 22 ساله ام که در خانواده مذهبی هستم که عقایدم باهاشون زمین تا آسمون فرق داره ولی اونها عقایدشون رو به من تحمیل می کنند و علاوه بر این اجازه هیچ کاری رو بهم نمیدن و نمیذارن من برم بیرون و می...
مشکلات خانوادگی
باسلام، بنده کارمند دولت هستم، حدود 10سال ازدواج کردم در این مدت مدام مورد تهاجمات فیزیکی و لفظی همچنین بی احترامی همسر و خانواده اش قرار گرفته ام، الان که این متن را ارسال میکنم قصد خودکشی دارم خواهش...