سلام من متاهل هستم.ما دوست خانومی داشتیم که مدام در رفت و آمد بودیم این خانوم بعد از 9 سال دوستی با یک آقا از این فرد جدا شد و ضربه روحی بدی خورد بطوری که همیشه پیش من و خانومم درددل میکرد.چندین بار دست به خودکشی زد ولی ما نمیذاشتیم و نجاتش میدادیم.حتی تحت درمان قرار گرفت و نامه بستری داشت ولی چون هزینه درمان زیاد بود و خرج خانواده خواهر مطلقه اش رو میداد بیخیال خودش شده بود.در شش ماه اخیر من خانومم به مشکل خوردیم و رابطمون تیره شد.به واسطه درددل های زیاد و رفت و آمد هرروز من و این دوستمون ناخودآگاه وابستگی و رابطه عاطفی شکل گرفت بطوری که همه‌ کمبودهای همو برطرف میکردیم و همه نوع رابطه ای داشتیم چون خیلی سال باهم در ارتباط بودیم.بحث ازدواج بینمون مطرح شد ولی چون من جدا نشده بودم و تردید در ازدواج مجدد داشتم چون این خانوم رو میشناختم و میدونستم مشکلات روحی و روانی و روابط عاطفیش به چه صورت بوده ولی رابطمون رو ادامه دادیم.البته بگم که صیغه بین همدیگه خونده بودیم اما مدرکی از این موضوع نیست.این خانوم حتی از یه جایی به بعد سعی کرد با رازهایی که از خانومم میدونه من رو متقاعد به جدایی کنه.تا اینکه منطقی باهم حرف زدیم و قرار شد رابطمون کنترل بشه تا تکلیف من روشن بشه و من به خودم بیام و بتونیم تصمیم درست بگیریم.اما این خانوم یک‌هفته بعد مجدد خودکشی کرد و متاسفانه فوت شد.الان خواهر ایشون که از اول در جریان رابطه ما بود و اتفاقا تشویقمون هم‌میکرد و سعی میکرد بنده زودتر جدا شم از من شکایت کرده بابت معاونت در خودکشی و اغفال خواهر ایشان و وعده وعیدهای مختلف.در حالی که تمام رابطه ما توافقی بود و از همه چی خبر دار بودند و هیچوقت جلومون رو نگرفتند.بنده 32 ساله هستم و ایشون 36 ساله بودند و حتی همزمان با من چندبار با مردهای دیگه ام ارتباط گرفتند و ایشون هم دچار تردید میشدند و بچه نبودیم که اغفال یا کلک در کار باشه.الان با شکایت ایشون بنده برای ادای توضیحات احضار شدم.باید چکار کنم؟ از لحاظ روحی خیلی حال بدی دارم چون همیشه سعی میکردم جلوی کار اشتباهش رو بگیرم اما الان خودم رو همش سرزنش میکنم و حال بدی دارم.حس میکنم بهترین رفیقم رو از دست دادم و مقصرم و نبودش داره همینجوری عذابم میده.لطفا راهنماییم کنید که چی بگم به بازپرس؟ آیا جرمی مرتکب شدم؟