سلام من 25 سالم مادرم به خاطر مشکلات شخصی و گذشته ای که خصوصا با پدرم داشته باعث شده کینه ای بشه و به خاطر حسادت منو خیلی اذیت کرده و علاقه ی پدرم به من حسادتش رو بیشتر میکنه و هر دفعه پدرم بهم علاقه نشون میداد با آزار و فشار روانی به من و جیغ و داد پدرم رو به جوون من مینداخت چون پدرم آدمیه که خیلی زود از کوره در میره و پدرم ازم حمایت نمیکرد چون خیلی این آدم مظلوم نمایی میکنه و با بدذاتیش پدر و برادرم با خودش یکی میکرد با اینکه پدرم میدونست مادرم خودش مشکل داره و وقتی با ایشون برخورد میکردم و با جواب ایشون رو نمیدادم ،نهایتا با من وارد درگیری میشد و آخرش با مظلوم نمایی منو متهم میکرد به اینکه من دارم بهش بدی میکنم و پدرمو بر علیه من میکرد . دل پری از پدرم و زندگی خصوصیش داره حتی میخواستم ازدواج کنم و با هر آقایی برای ازدواج آشنا میشدم و متوجه علاقه اون آقا به من میشد ،پشتش بدگویی میکرد و تلاش میکرد اون ارتباط رو خراب کنه و خراب هم کرد . این آدم اصلا منطق نداره و داره کینه هاش رو به خاطر اخلاق بد خودش سره دختره خودش خالی میکنه و زندگی تحت منو تحت الشعاع قرار داده و من خیلی صدمه دیدم . ارتباطم رو با یه آقا رو خراب کرد به شدت وابسته شده بودم به این آدم و بعد از اینکه که اون آقا رفت واقعا داغون شدم و منو به شدت تنها کرده و کسی برام نذاشته و هر بار باهاش خواستم منطقی حرف بزنم با تظاهر به اینکه من مادرتم نگرانم رابطه ی منو با اون آقا خراب میکرد که به هم نرسیم در حالی که این اتفاق چند بار تکرار شد و میدونستم مشکلش چیه. من تایمی که شاغل نبودم و مجبور بودم تایم بیشتری تو خونه سپری کنم واقعا منو اذیت میکرد و چشم دیدن منو نداشت . نمیتونم از بلاهایی که سرم آورده و باز هم خواهد آورد بگذرم چون اگه همینجوری بگذره این آدم خوشبختی و زندگی منو تباه میکنه و حتی نمیذاره ازدواج کنم با کسی که میخوام و اینکه من جز خونه الان هم جایی رو ندارم برم . میخواستم ازدواج کنم حتی با بدذاتی تمام یه جوری میخواستن خراب کنن که جدا نشم ازشون و هر بلایی خواستن سرم آوردن و الان هیچ جایی برام نمونده و مجبورم کنار اینا سر کنم . من باید بشینم تا یه آدم با تظاهر به نگرانی و حق مادری خوشبختی و آینده ی منو خراب کنه و هر بلایی خواست سرم بیاره و تنها و داغونم کنه؟ من باید با این آدم و خونواده چیکار کنم؟ میتونم ازش شکایت کنم؟