با سلام و عرض ادب من و خانمم به مدت 4 سال با هم زندگی کردیم.در روزهای اولیه زندگیمون به دلیل فشارهای یک عامل بیرونی (شخصی ناشناس یک سری اخبار و اطلاعات در موردهمسرم به بنده می‌داد که طبق گفته‌های اون ناشناس همسرم به بنده خیانت کرده بود) که نهایتا همسرم مجبور به گفتن یک سری حقایق در این زمینه شد که حاکی از تایید گفته‌های اون ناشناس بود. من به خاطر اینکه همسرم رو دوست داشتم و زندگیم رو تازه شروع کرده بودم با همسرم راجع به قضیه صحبت کردم از این موضوع گذشتم و حتی ازش به صورت محضری امضا گرفتم که اگر حتی به صورت مجازی همین قضیه تکرار بشه تمام حق و حقوقش ازش گرفته بشه و این اتفاق افتاد و همسرم قبول کرد و قرار گذاشتم که این بار، بار آخری بوده که این اتفاق افتاده (و چون تو تایم دوستیمون این اتفاق افتاده بود و مشخص بود که کاملاً پشیمون از اتفاقی که افتاده هستش و همینطور بخاطر اینکه زندگیمون خراب نشه از این موضوع گذشتم)اما بعد از گذشت چند روز و بیشتر شدن فشارهای اون ناشناس به روی من از یک طرف و از طرف دیگه هضم موضوع به قدری برام سخت شده بود که واقعاً تایم آشفته‌ای رو داشتم می‌گذروندم که برابر شده بودبا سختی‌های اول زندگی و مشکلات مربوط به کار سختی که داشتم همینطور در محل کارم هم به دلیل اینکه چند تا از همکارام اعتیاد به شیشه داشتم بستر مصرف شیشه به راحتی فراهم بود من تو این گیرودار متوجه نشدم که کی اصلا مصرف کردم(در ضمن من گناه و اشتباهم رو گردن کسی نمیذارم به هر حال اون موقع تجربیاتم از الان خیلی کمتر بود و دچار اشتباه شده بودم و بهش اعتراف هم می‌کنم )که بعد این مصرف چند باری تکرار شد تا همسرم متوجه قضیه شد. خلاصه در طی یک سال طوری نبود که مصرف دائم داشته باشم منتها جسته و گریخته مصرف می‌کردم طوری مشخص نمی‌شد حتی مصرف کننده هستم نه از روی اخلاق و ظاهرم نه روی کار و مسائل معیشتی به هر حال اوضاع یه جوری پیش رفت که خونواده خودم اول متوجه شدن بعد خونواده خانمم متوجه شدن(بیشتر به خاطر اینکه خانومم یه جورایی اول به خونواده خودم فهموند و بعد با یه اشتباه خودم باعث شدم که خونواده همسرم متوجه بشن) بعد که اونا متوجه شدن همسرم هم با خونواده خودش هم جهت شد و منو مجبور کردن تو تایمی که پاک بودم (به این مسئله خانمم کاملاً واقف بود چون برای تست اعتیاد یه کاری معرفی شده بودم و متعاقب اون یک هفته الی 10 روز کامل رو دقیقاً با فاصله 30 سانتی از همسرم می‌گذروندم اما بعداً مشخص شد که از آزمایش‌های پیشرفته اونجا استفاده می‌شده که مصرف یک ماه تا 40 روز قبل من رو متوجه شده بودند) برای اینکه زندگیم رو از دست ندم و برای اینکه همسرم رو نبرن خود همسرم به اتفاق برادراش مجبورم کردن که برم کمپ بعد از کمپ که در اومدم یک سال بدون مصرف مواد می‌گذروندم دنبال کار بودم کار خوب هم پیدا کردم، اما همسرم همچنان به من مشکوک بود و نمی‌تونست قبول کنه که ترک کردم و یک روز بی دلیل وقتی که خیلی همه چی داشت خوب پیش می‌رفت زندگی رو ترک کرد و رفت بدون هیچ دلیلی بعد از چند وقتم ابلاغیه طلاق و از سامانه عدل ایران گرفتم اصلاً متوجه شدم کم بردن من به اون حال برای مهیا کردن مدرک برای طلاق بوده. همسرم درخواست طلاق از طریق عسر و حرج رو داده بود و قاضی هم به استناد به نامه کمپ رای به طلاق صادر کرده بودکه من به این رای اعتراض کردم چون واقعاً زندگیمو دوست داشتم و می‌دونستم که همسرم هم تحت شستشوی مغزی قرار داره، حتی تو رسیدگی‌های قبلی درخواست ارسال به پزشکی قانونی هم کرده بودم تو این زمان که منتظر بودم جواب اعتراضم به رای دادگاه بیاد الان یه ابلاغیه ای با مضمون ادای توضیح مبنی بر درخواست طلاق زوجه به جای جواب اعتراض به دستم رسیده سوالم اینجاست میخواستم بدونم الان که این ابلاغ برای من اومده یعنی اینکه اعتراض من موثر واقع شده یا برگزار شدن این جلسه بعد از اعتراض مفهوم و معنی دیگه‌ای داره.یا کلاً ادای توضیح به دادخواست طلاق زوجه به چه معنی هستش آیا به خاطر برگشتن جواب اعتراض این جلسه داره برگزار می‌شه یا مفهوم دیگه‌ای داره و قراره رسیدگی دیگه‌ای بشه اگه امکانش هست ممنون میشم راهنمایی کنید.