بادرود پرسشگر ارجمند مطالب ارسالی شما را مطالعه کردم موضوع نیازمند بررسی بیشتر است

نیاز به اطلاع از جزییات بیشتری دارد

اظهارنظر دقیق حقوقی نسبت به سوال مطروحه نیازمند بررسی اسناد ومدارک جهت ارائه راهکار مناسب قانونی می باشد

باسلام وعرض ادب دقیقاسانحه اینطورمیباشدرزم آوردوم وظیفه بهزادکرباسیان بناب درحین خدمت سربازی بعدازظهرجهت محوطه حیاط داخل سپاه سیمان می‌آورندکه سربازکرباسیان حین تخلیه بار سیمان به حیاط سپاه که نیسان هم متعلق بخودسپاه بوده سربازی بنام خانوادگی گلی که پشت ماشین مینشیندکه کلاج رامیگیردوبه دنده میده وناگهانی ماشین پرش بجلومیکندکه سربازان میگفتنداصلارانندگی بلدنبوده وهیچکس ندیدکه ایشان کی واردماشین شدندسربازدیگری هم ازایشان قدبلندوهیکلی بودآنهم فشارسرش که روی هم ازداخل ماشین دراثرپرتاب وپرش یهویی ماشین به زمین میفتندکه سربازکرباسیان ضربه مغزی میشوندوبعدازچندروزدستگاههارادکتران باکسب اجازه که چاره ای نبودفوت میکنندآن دیگری هم بعدازچندماه مرخص می‌گردد کل مطلب اینست داخل پادگان آیاسربازی سانحه ببیندآنهم حین انجام وظیفه محوله توسط نفرارشدترازخودش آنهم باوسیله نیسان خودسپاه ایشان نبایدشهیدمیشدندآیاپدرومادری مظلوم باشندبلاوبلاپشت سرهم پیداکندودیگرروحیه نداشته باشن آیابچه مانندگل خوشبوکه اگرازکل شهربپرسیدجزونمونه های تربیت وادب بودندشهادت برازنده اش نبودحداقل پدرومادرپیرش بتواندبادفترچه بیمه بنیادبه طبابت اش برسدآیابیرون سپاه بوده آیابرای سپاه کارگری نمیکردازسربازهرنوع استفاده بیگاری می‌شود وسربازراعین حمال ازش بارگیری کردند.آنهم کسیکه تاحال بخودشون یک کیسه سیمان جابجانکرده بودآیاواقعاوجدانتان اجازه میدهدپدرومادری که پسربزرگ کردندتادرپیری عصای دست باشدازنعمت خدامحروم شودحداقل ازیک نام شهیدبودن باین مضایقه شودوحداقل یک دفترچه بیمه درمانی نداشته باشدآیاواقعاجفاوظلم درحق این پدرومادرنشده میگویندشرایط رادرنظربگیروخدارابالاسرببین وقضاوت کن .بیچاره پدرزنم میگه به خودت یه سوزن ته گردفروکن دیدی خوبه به دیگران میخ فروکن0وحرف بعدیش همیشه اینست تابسر خودآدم نیایدهیچ وقت متوجه دردمن نمیشودبیهوده است گفتن وسوختن.نفری هست خواه ناخواه یک گلوله ازبازویش ته ذره برده دربنیادراهم میخوادبکنه ببره میگه اینجاسهم‌ دارم واقعیت مطلب است آیایکی آبرومندوخجالتی باشدنبایدخودمسئول کارشهادتش راانجام دهدآیاواقعااین انصاف است من شاهدم وروزقیامت هم شهادت خواهم دادازروزیکه بهزادرفته ماندیدیم بیچاره سرسفره بامابخوره میادنمازش راخواندنیم تکه نان ویک قاشق ماست همانجامیخوره ویک لیوان آب رفت دراتاق کوچک بخوابدآیاانصا

ناگفته نماندسپاه هم سپاه شهرستان بناب بوده