با عرض سلام،خانمی باكره و مجرد بودم كه تا به الان ٣ سال و ٦ ماه است كه به عقد پسری در آمده ام و هنوز عروسی نكرده بوديم كه ٢ ماه بعد از مراسم عقد من تمكين خاص و عام را انجام دادم و ١ سال اول عقد خيلی با هم خوب بوديم و بعد از ١ سال با دخالت برادر و خواهرانش، شوهرم مرا به خانه پدرم آورد و فردايش رفت دادگاه تقاضای طلاق داد،بعد چون فهميد بايد تمام حق و حقوقم را بدهد رفت دادخواست طلاق را پس گرفت و دادگاه دادنامه ی استرداد طلاق صادر كرد و من ٢ سال بعد از مراسم عقد يعنی ١ سال بعد از جدايی با من، بنده مهريه و نفقه خود را به اجرا گذاشتم و دادگاه رأی رو به نفع بنده صادر كرد و شوهرم محكوم شد و بعد از آن شوهرم رفت دادخواست فسخ نكاح (جنون) داد كه شكايتش رد شد و بعد از اين باز شوهرم رفت دادخواست شكايت كيفری(اتهام سرقت) داد كه شكايتش رد شد و باز رفته اعتراض ثالث براي مهريه زده تا نصف درصد مؤفق شد و نصف درصد سهم ملك به بنده تعلق گرفت(البته دادگاه دادخواست قرارتأمين خواسته ي بنده را تأئيد و قبول نموده)و الان اين آقا براي اينكه نفقه ي بنده را نده رفته دادخواست الزام به تمكين داده در صورتيكه نيت باطنش قصد ادامه زندگي نيست،البته قبلش اظهارنامه تمكين داده كه از نوشتن و امضا كردن آن امتناع ورزيدم و به مأمور گفتم شوهرم هر حرفی داره بياد دادگاه جلوی قاضی بگه و مأمور هم يك برگ صورت جلسه ضميمه به برگه اظهارنامه كرده و داخل آن برگه ي صورت جلسه فقط نوشته كه من اظهارنامه رو مطالعه و از نوشتن آن امتناع ورزيدم و ضميمه ي پرونده الزام به تمكين شده،آيا با توجه به اين توضيحات شكايت الزام به تمكين همسرم رد ميشه و دادگاه رأي رو به نفع من صادر ميكنه؟ با سپاس و احترام.