سلام. من دختری هستم 25 ساله مجرد بیکار و هیچ پولی ندارم. با مادرم و پدرم دعوا کردم. من کارمند نیستم میگویم به من پول بدهید و هر وقت مایل باشد میدهد و هر وقت هم نخواهد دعوا راه میندازد و همه اش من رو کتک میزند. دو دستی در سر من میزند طوری که مغز من و سر من انگار باد کرده است. امروز دوباره الکی اومده من رو میزند و انگار دعوا برای او تفریح شده است. اون قدر من رو میزند که فکر کنم مغز ندارم. ببخشید که این طوری پراکنده مینویسم چون اعصاب من خیلی خورد هست. اون وقت من یک خواهر دارم ازدواج کرده است و الان 3 4 ساله بچه هم ندارند اون وقت برای خواهرم که مجرد بود همه کاری کردند و الان هم برای او همه کاری میکنند. پدرم برای شوهر او بابام ماشین خرید و به او کمک کرد. برای او خونه خرید و همه کاری کرد. تمام جهیزیه از تهران جاهای لوکس خرید. تا الان 6 بار مغازه زده تمام عروسی و نامزدی رو مجلل برای او گرفت. تمام اجناس و مغازه رو بابام چک میدهد و پول میدهد. منتها میزند زیرش و بعد هم میگوید شوهر خواهرت ماهی 30 میلیون حقوق دارد و برای او جک اس 5 خرید. همه کاری برای او کرد و میکند. الان هم مغازه برای او اجاره کرده به قیمت نجومی و خیلی کرایه ها این جا بالا هست. اون وقت برای من هر وقت میخواهد پول بدهد من رو کتک میزند. با مامانم و خواهرم جفت میشود و من رو میزنند. امروز باهاشون دعوا کردم و من رو حسابی زد اون وقت هیچ پولی به من نمیدهد. امروز شوهر خواهرم که دعوا کردیم اومد خونمون آیفون خونمون خراب هست و رفتم پایین بگویم خواهرم رو بردارد ببرد. با لگد های محکم و وحشیانه درب رو در دل من باز کرد و چاقو از این کوچیک ها که تو جیبی در آورد من رو بکشد و بعدا تهدید کرد بعدا من رو زد هر روز میاد میشینه خونمون و هر روز صبحانه ناهار شاپ خونه ما هستند. گاهی اوقات هم این جا میخوابند. بار ها گفتم من مجردم دلم میخواد لباس تو خونگی بپوشم و موذب هستم. حال ندارم و مریض هستم و نمیخواهم بیاد خونمون. منتها هر وقت میگفتم میان من رو میزنند و من از این ها در خونه جرئت ندارم. الانم وسیله هاشون رو جمع کردند و میخواهند من رو از خانه بیرون کنند. من یک دختر تنها بی کس هستم و هیچ کس رو ندارم. فامیل هامون هم شهر دیگری هستند. کجا بدون درآمد و خانه و پول بروم. من یک رفیق دارم ما از اول دبیرستان با هم دوست شدیم الان 11 الی 12 سال هست با هم دوست هستیم. هر وقت با من دعواشون میشود به دوست من و مادر دوست من زنگ میزنند و به آن ها بی احترامی میکنند و فحاشی میکنند. به من و دوست من انگ دزدی و بی شرفی میزنند و میگویند شما ها میرید با پسر های مردم ‌‌‌‌‌‌..... و بی عفت هستید. من چی کار کنم تو رو خدا یک راه حل جلوی من بگذارید. به خدا دیگر اعصاب ندارم و حال من خیلی بد هست. آیا راهی هست من بتونم از پدر و مادر و شوهر خواهر شکایت کنم؟ اون قدر امروز من رو زده تمام دست های من رو چنگ انداختند و چشم های من تار شده از بس در سر من کوبیدند. آیا راهی هست بتونم از پدرم پول بگیرم و یک پول ثابت. من خیلی بدبخت هستم و هیچ پولی ندارم. من آدمی هستم مستقل نیستم کجا بروم و چی کار کنم هیچ پولی و هیچ راهی ندارم. میشود کاری کرد؟ میشود حداقل کاری کرد بترسند و دیگر سمت من نیایند؟ امروز زنگ زدم پلیس و سمت من رو گرفت مادرم روانی هست بابام هم همین طور میشود کاری کرد از آن ها پول بگیری و دیگر سمت من نیایند. از بس این رومینا و این ها رو در تلویزیون نشون داده بابام به من میگوید میکشمت و آخرش 4 الی 5 سال زندان میروم و بعد هم آزاد میشم. تو رو خدا کاری کنید.