باعرض و سلام و ادب و احترام خدمت شما برادر و خواهر عزیز زحمتکش و دلسوزم که هوای ما نیازمندان و محتاجان رو دارین که انشاالله ارحم راحمین خودش حافظ و نگهدار خودتون و خانواده عزیز و محترمتون باشه و هیچ وقت و هرگز محتاج هیچ مرد یا نامردی خواسته یا ناخواسته نباشین و همیشه آقا و خانم خودتون باشین بنده چندساله ازدواج کردم و از یه شهر دیگه زن گرفتم که مثل من ازدواج دومش بود، شوهر اولش بخاطر فساد اخلاقی شدید طلاقش داد، که از پدر و برادر همسرم سوال کردم اگه چیزی موضوعی نگفته هست بگید بهتره تا بعدا یکی دیگه بگه یا خودم بفهمم گفتن نه چیزی برای گفتن نیست خاطرجمع باشی که بعد از عقد به درخواست همسرم رفتیم پابوس آقا از اونجا هم اومدیم شهر من اون خانوم دائما به من خیانت میکرد منم بی خبر و بعدش وقتی رفتیم مشهد به خودم گفتم هرچی بوده قبلا توبه کرده مهم الانه که منو دوست داره و داره خوب زندگی میکنه همسرم شرطش این بود بعد از ازدواج حتما گرگان زندگی کنیم از شهر اونا بریم قبول کردم چندماه نشده گفت بریم شهر من زندگی کنیم من مادرم اونجا دفنه دلتنگش میشم میخوام هرهفته سرخاکش باشم و فلان وقتی به پدر و برادرهاش گفتم شدیدا مخالفت کردن و گفتن نیا اینجا بدردت نمیخوره سربسته بهم یه چیزهایی گفتن ولی من متوجه نمیشدم بعدش خیلی دوسش داشتم شهرشون خانه رهن کردم و رفتیم اونم هر روز به من خیانت میکرد وقتی صبح زود می رفتم در مغازه میوه فروشی تا ظهر بودم ناهار دو سه ساعت می اومدم باز میرفتم تا نصف شب در مغازه بودم خیلی کار میکردم و زحمت میکشیدم حتی نصف شبی هم زنگ میزدن میگفتن فلانی مریضه نمیاد من سریع شام نخورده میرفتم مغازه فکر میکردم انسانه و عوض شده چندماهی هم حامله بود اصلا فکرش رو نمیکردم تا اینکه روز زایمانش که صبح زود کیسه آبش پاره شده بود بردمش بیمارستان دفترچه بیمه اش رو فراموش کرده بودیم برداریم که من برگشتم از داخل کیفش بردارم و ببرم که یهویی یه گوشی ساده با سیمکارت ولی خاموش داخل زیپ بغل کیفش دیدم روشنش کردم دیدم تمام مخاطبینش مرد و پسر نامحرم و غریبه هستن تازه کلی شماره روی رد تماس گذاشته بود دفترچه بیمه رو دادم و برگشتم خانه با ماشین برادر خانومم بودم که برادر خانومم گفت حالت خوش نیست خودم میبرمت من دائما تو ماشین مثل ابربهار در حال گریه بودم جوری که هق هق میزدم هی برادرخانومم بهم میگفت م. جان گریه نکن چیز مهمی نیست طبیعیه بسلامتی زایمان میکنه جفتشون سالم میمونن پدر میشی اون بنده خدا برادر خانومم از دلم خبر نداشت که موضوع چیز دیگه ای هستش منو برد خانه خودم هرچی اصرار کرد برم خانه اونا یا اون پیشم بمونه قبول نکردم زایمان کرد یهویی یادش اومد گوشی دوستش که همسایه مون بود رو فرستاد به بهونه لوازم آرایش که کیفش رو دادم ولی گوشی رو گرفته بودم بعدش هرچی زنگ زد و پیام داد جواب ندادم عروسشون همینجور زنگ و پیام جواب ندادم آخرش منو بخاک خواهر خدابیامرزم قسم داد جواب دادم که همسرم گفت گوشی ماله زن همسایه که بیوه بودش هست که روز قبل باهم اومده بودن در مغازه میوه گرفته بودن دست خانومم داده بود جا موندش منم ... زود باور گول خوردم که بازم مچش رو گرفتم خیلی زیاد الان یکسال و خورده ی میشه که از خانه بدونه بردن پسرم فرار کرد و فردا ظهر برگشت خانه هزار بار قول و تعهد داد حتی یکبار داخل کلانتری ولی آدم نشد که اینبار با پرونده سازی کلانتری منو بازداشت میکنه اوناهم نصف شب از خانه دزدی میکنن و در حیاط رو جوش میدن حتی چند روز قبلش ماموره کمد مدارک شخصی منو در نبودم داد اونا بردن وقتی قاضی منو آزاد کرد دیدم در حیاط جوشکاری شده اونا هرکاری میکردن منو فراری بدن بگن مشکل از من بوده که آخرش دسته جمعی با سنگ و چوب و چاقو به من حمله کردن هرچی منو همسایه ها زنگ زدیم 110 گشت نیومد که حتی گوشیم رو از دستم به زور گرفتن تا شواهد و مدارکها و عکس و فیلمها رو پاک کنن آخرش آمبولانس اومد منو برد اتاق عمل چندروزی بستری بودم که مادرم از گرگان اومد سبزوار دنبالم منو برد که اونا تهدید به قتلم کرده بودن بعدش رفتن جوش حیاط رو باز کردن و داخلش هزار جور خلاف میکنن به گفته شاهدین و همسایه ها حتی گفتن که طلاق گرفته از این دروغها و با چندتا مرد و پسر غریبه خیلی راحت میره و میاد اونا هم در نقش دوست پسر برادرش جا میزنن راحتتر حتی گفتن که همون پسر برادرش میرفته واسش مشتری می آورده و حتی دست و پای پسر2ساله مو سوزاندن با فندک که شاهدی دیده خودش بهم گفت حتی چندنفر فرستادم نامحسوس دیدن که از داخل خانه یا حیاط با مرد غریبه سوار ماشین بیرون اومدن بارها به پدر و برادرهاش با سند و مدرک و شاهد گفتم به من فحش دادن و گفتن به تو ربطی نداره فلان فلان شده شکایت کردم از داخل کلانتری و دادگستری پرونده هامو دستکاری کردن حتی گزارشهام بیشترش از داخل کلانتری گم و غیب شدن ولی من زرنگتر بودم یخورده از اصل گزارشها رو دارم و رفتم تمام شماره خبرهارو در آوردم دارم که خوده کلانتری ماعجب شد گفت از کجا گیر آوردی اینارو الان رفته درخواست طلاق یطرفه کرده چندروز دیگه دادگاهی دارم چجوری میتونم درخواست معاینه رابطه جنسی بدم چون الان یکسال و خورده ی میشه که باهاش رابطه نداشتم و حتی ندیدمش و نه گذاشتن پسرم رو ببینم یا تلفنی باهاش حرف بزنم تمام شماره هامو گذاشته رو مشغولی و تا الان سه چهارتا سیمکارت عوض کرده و حتی عکس اون گوشی که داخل کیفش رو زایمان پیدا کردم داخل عکسی که تو تلگرام با دوستش داخل کبابی واسم فرستاده بود هستش قشنگ مشخصه بعدش رابطه نامشروع و دخول تا چه زمان قابل تشخیصه و پزشکی قانونی میتونه بگه این خانوم تا چندروز یا چندماه پیشم رابطه داشته من که یکسال و خورده ای میشه ندیدمش و دستم بهش نخورده خیلی پیام و صدای ضبط کرده دارم که از من پرسیدن طلاقش دادی گفتم واسه چی گفتن با یکی داره راحت میچرخه میره و میاد حتی یارو راحت میاد میره بالا داخل خانه جلو چشم همشون حتی در همسایه ها و فلان لطفا کمک و راهنماییم کنید عاجزانه التماستون میکنم یه راهی نشونم بدین خدایی شب و روز ندارم چندین بار دست به خودکشی زدم نشد خداوند نذاشت بمیرم حتی یه بار مادرم طناب گردنم رو برید بعدش بیهوش شد فیلمش هست که من تمام چیزها رو توضیح دادم جلوی دوربین گوشیم حتی موقع اعدام کردنم رو داشت گوشیم فیلم میگرفت که مادرم یهویی در اتاقم رو باز میکنه میبینه آویزانم و دست و پا میزنم سریع چندتا بالشت و پتو انداخت زیرم سریع با یه دست منو بالا کشید و با دست دیگه طناب رو پاره کرد که با صورت اومدم رو بالشت که مادرم هم از حال رفت وقتی بهوش اومد اونقدر سیلی زد و سینه منو ماساژ داد تا راه نفسم باز شد و دوباره برگشتم الان اون فیلم دسته مادرمه من فقط چندتا شات ازش گرفتم عکس پروفایل تلگرامم گذاشتم اینم شماره تلگرام من برین نگاه کنین ................... خدا میدونه چکار با منو زندگیم و پسرم کرده که دائما تو فکر مرگ و خودکشی هستم لطفا کمک و راهنماییم کنید که چجوری حقم رو بگیرم و اونو روسیاه بکنم جلو قانون حتی یه فیلم سکسی هم از داخل گوشیش همون موقع پیدا کردم از داخل فایلهای مخفی گوشیش که کاملا مشخصه خودشه لباسهاش و حرکاتش و حتی عروسش اونو شناسایی کرده داخل فیلم حتی وقتی فیلم رو واسه برادرهاش فرستادم اونام شناختنش چون وقتی زنگ زدم برادر خانومم گفتم زندگی منو نابود کردین چرا ول کن نیستین زنم رو فاسد و هر جایی کردین بازم ول کن نیستین که برگشت به من گفت اون روزی که عکس و فیلم رو فرستادی دیدم کشیدم کنار گفتم بفرما اینم زن و زندگیت دیگه به من ربطی نداره گفتم چرا بازم دخالت میکردی و کار داشتی و فلان لطفا عاجزانه التماستون میکنم کمکم کنین چون هم زندگی منو نجات میدین هم زندگی پسرم رو که اون هرزه با خودش جایی برده و چیزهایی دیده که نباید میدیده حتی برادر خانومم لول درست میکرد میداد دست پسرم بگیر بکش فراموش کردم بگم همسرم از همون اول اعتیاد شدید به موادمخدر داشت حتی قبل از ازدواج یکبار کمپ برده بودنش و حتی جلوی من بارها با برادرش شیره و تریاک میکشید که عکس از مصرفش دارم چندتا عکس خلاصه هی تعهد میداد آدم بشه منم چون دوسش داشتم و بخاطر پسرم گذشت میکردم ولی بروز و ساعت نکشیده فراموش میکرد همون آدم قبلی میشد لطفا کمکم کنید که آزمایش رابطه نامشروع و زنا و دخول تا چند روز یا ماه قابل نشان دادن و تشخیص است که این خانم آخرین بار رابطه جنسی داشته واسه من فقط اثبات دخول و رابطه جنسی مهمه طرف کی بوده و کی نبوده مهم نیست پیدا میشه خودش فقط اون دخول و رابطه مهمه چون من یکسال و خورده ای باهاش رابطه نداشتم و چطوری درخواست بنویسم و به چه کسی بنویسم واسه فرستادن آزمایش دخول به پزشکی قانونی با تشکر از زحمات شما شرمنده پرحرفی کردم آخه دلم خیلی پردرده و دارم منفجر میشم و شبانه روز کارم گریه کردنه که چجوری گوله حرفاش رو خوردم و بهش اطمینان کردم که انشاالله سزاشون رو خداوند متعال بده.