سلام خسته نباشید نزدیک یه هفته میشه که به دلیل مصرف مواد به شهرکی نزدیک به شهر میرفتن پیش دوستم که به دلیل مصرف مواد از دو غریبه آدرس فروشنده مواد گرفتم که به علاوه ی اینکه هرگز اونا رو ندیده بودم جرعتشون رو تحسین میکنم که بسیارر یلکس و فیلمی بهم گفت خودم میفروشم چه قد میخای؟ و من در خواب هم هرگز فکر همچین حرکتی از اونا رو نمیکردم و موتورسیکلتشون شدم که بریم درب منزل او که برایم جنس بیاورد. خانه بسیار نزدیک محل دیدارمون بود. یک نفر که دوست اونا میشد درب حیاط را باز کرد و بسیار هماهنگ شده بهمون گفت بیاید داخل حیاط همسایه ها نبینن یه وقت و بدون هیچ فکری بزرگترین ضربه و بزرگترین اشتباه زندگی ام را که باعث فلج شدن زندگیم شده رو کردم. و خیلی سریع وارد حیاط شدم که چهار نفری گرفتنم و حتی راه نفس کشیدنم نداشتم. من در شک بسیار شدیدی که بهم وارد شده بود فقط ساکت و مات مانده بودم و نگاهشون میکردم موبایل و کیف پولمو دادم بهشون گفتم به جز اینا چیزی ندارم به مرگ مادرم قسم. و دوباره تکرار میکنم که به مرگ مادرم قسم هنوز برام مث خوابه. که یکیشون بهم گفت میخایم یه حالی باهات کنیم. نه میشناسیمت نه میشناسیمون، هرچی هم جنس خواستی خودم بهت میدم الان، کارمونم سریع انجام میدیم، خودت میدونی نمیتونی کاری کنی پس برو اتاق و قسم ناموس خوردن که نترس اذیتت نمیکنیم سریع کارمون تموم میشه از ساعت 7 بعد از ظهر تا 1شب چنان بی ناموسی ازشون روی من پیاده شد که فقط آرزوی مرگ میکردم. الان 6 ششمین روزیه که از این موضوع میگذره و من همانشب ساعت 1شب با تمام فکرای خرابی که توی سرم میومد نمیدونم چه طور ولی خاست خدا بود که به کلانتری اون محل رفتم و سوالاتی ازم پرسید جناب سروانی که اونجا بود. که دخول انجام دادن و منی دخول شده بهت از اونا؟ که به علاوه ی اینکه اره انجام داده بودن هردوسوال جناب سروان رو بله گفتم و من فقط و فقط تمام مشکلم و فشار وارد شده بهم خنده های تمسخرانه که موهای پشتمو با تیغ ژیلت میزدن توی گوشام مونده و کابوس تمام روز و شبم شده. روز بعد 5پنجشنبه ساعت 9 صبح به کلانتری رفتم با پدرم در میون گذاشتم آنطور که من توانستم بازگو کنم برای پدرم این مشکل را، هیچکس نمیتونه درک کنه چی به من گذشت، و خدمت رییس کلانتری رفتیم، که به علاوه ی تعریف کردن تمام داستان برای اوجناب سروانی را که بامن فرستاد با ماشین شخصی به طور مخفیانه رفتیم از دور یکی از آن ها را که شب از مغازه ای که در محل دیدار با دو نفر اول بود به دست آورده بودم به کمک خدا که خود شخص را در مغازه ای که فروشنده بودنشان جناب سروان دادم و به رییس کلانتری برگشتم که او تنها مرا در اتاق خود برد و سوالاتی که شرم زده شدم از خودم ازم پرسید که راستشو بگو داستان چی بوده و طوری میپرسید که انگار من الکی آبروی خودم را ببرم اینطور شکایتی کرده و یا اینکه خودم رفتم اینکارو بهم کنن برای موادم. حالا دوسه روزه نرفتم و خاستم خودم مجازات کنم اونی که درب مغازه فروشنده بود که اگر اینکارو میکردم قانون جنگل را پیش گرفته بودم. حال پدرم جنون گرفته آقا، خودم جرعت خودکشی ندارم وگرنه به مرگ مادرم اینکارو همان روزی که رییس کلانتری به من گفت که به خانه بروم و شنبه نزد او بیایم که تازه بفهمد داستان چه بوده اینکارو کرده بودم. به علاوه تمام حرف هایم رییس کلانتری به من گفت که تا 20 الی 25 روز تشخیص حتمی خواهد داد پزشک قانونی، آیا تشخیص میدهد که امروز دنبال شکایتمو بگیرم؟ و یا اینکه اول اون یکی از چهار تارو بکشم بعد خودمو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ توروخدا جوابی سریع بهم بدید چون منتظر جوابم و خدا میدونه چه حالی دارم. تحمل نفس کشیدن برام سخت ترین مشکل شده