مشاوره حقوقی رایگان - خفت گیری
سلام من وقتی 17 سالم بوده جلوم رو گرفتن که گوشیم رو ببرن و به نمایندگی پدرم شکایت کردم و تا 18 سالگیم طول کشید پدر اون طرف گفت مبلغی که خرج کردی رو بهت میدم رضایت بده روزی که رفتم رضایت بدم 18 سال تمام کرده بودم و رفتم که رضایت بدم دادیاری گفت که باید پدرمم باشه برای رضایت یه امضا هم باید پدرم بزنه من امضا زدم و نصف مبلغ رو بهم دادن و الان بابت مابقی مبلغ دبه کردند و پدرمم هنوز امضا نکرده دادیاری هم یحوری حرف زد که بترسم و زودتر پدرم رو بیارم و پدرمم میگه بزار اونا بهت زنگ بزنن آیا چاره ای هست
پاسخ ها
باتوجهبه اینکه در زمان اعلام رضایت به سن قانونی ۱۸ سال رسیده بودید، از نظر حقوقی رشید محسوب میشوید و امضای شما برای اعتبار رضایتنامه کفایت میکند، اما چون پرونده ابتدا توسط پدرتان بهعنوان ولی قهری باز شده، دادیاری برای طی روال اداری حضور ایشان را لازم میداند. اگر رضایتنامه را بهصورت مشروط یا در قبال دریافت وجه نقد (بدون قید عبارت «دریافت کامل وجه») امضا نکرده باشید، میتوانید با عدم حضور پدر و عدم تکمیل امضا، پرونده را در جریان نگه دارید تا متهم مجبور به پرداخت مابقی مبلغ شود. استراتژی پدرتان برای صبر کردن هوشمندانه است، چرا که تا زمانی که رضایت قطعی و نهایی هر دو نفر ثبت نشود، پرونده مختومه نخواهد شد و فشار قانونی برای پرداخت طلب شما بر روی طرف مقابل باقی میماند.
سوالات مرتبط
خفت گیری و آسیب به خودرو
سلام
وقت بخیر
من چند شب پیش با همسرم کنار خیابان با ماشین توقف کرده بودیم که یه خودرو جلو ما پیچید و خواست من به کنار ماشینشون برم من متوجه اقدامشون شدم و سریع در رفتم که یکی از انها به دنبال ماشین من...
خفت گیری و تخریب خودرو
باعرض سلام وخسته نباشید خدمت اساتیدمحترم،ساعت2بامدادپنجمین روزعیدبه همراه خانمم ودوفرزندم ازمهمانی خونه ی مادر خانمم به خانه برمیگشتیم که درمسیرموردحمله ی چندنفرخفت گیرقرارگرفتیم که باحمله ورشدن به خو...
زورگیری و خفت گیری
با توجه به اینکه مدتیست زورگیری، کیف قاپی و خفت گیری رو به افزایش است، برای اطلاع خودم و سایرین میخواهم بدانم اگر با این قبیل اشخاص روبرو شدیم بهترین رفتار از نظر قانونی چیست؟
به عنوان مثال آیا اسپر...
خفت گیری و سرقت
سلام
بنده جایی نگهبان بودم چهار نفر با نیسان اومدن با شمشیر چاقو بنده را تهدید کردن و موتور برق دستگاه جوش وکلی وسایل دیگه بار زدن بردن یکی از دزدها را می شناختم اگاهی گرفت دو روز نگه داشت ولش کرد چی...
