پدر و عموهای اینجانبان حدود 48 سال پیش، زمین و خرمنگاه متعلق به پدرشان را با زمین و خرمنگاه وراث شخص دیگر، معاوضه و بلافاصله در آنجا اقدام به ساخت و ساز و اسکان نمودند. همچنین طرفین معاوضه نامه ای تنظیم، تائید و امضا نمودند. حتی در سال 64، پدر و عموهای اینجانبان بعد از تصرف و اسکان در زمین و خرمنگاه معاوضه ای، قسمتی از زمین آن را به شخص ثالث فروخته اند که قولنامه عادی تنظیم و به امضای خریدار و فروشنده رسیده است. شخص خریدار در سال 95 اقدام به اخذ سند به کل ملک معاوضه ای کرد که با شکایت اینجانبان منجر به مصالحه نامه شد بدین صورت که خرمن به ما انتقال یافت و زمین به خریدار . به تازگی شخصی با ادعای اینکه خرمنگاه فوق الاشاره را پدرش به وی انتقال داده، مدعی مالکیت، نسبت به ملک متعلق به اینجانبان میباشد. و ابتدا دادخواست تصرف عدوانی مطرح کرد که رای قرار عدم تعقیب صادر شد بعد دادخواست رفع تصرف عدوانی مطرح کرد که رای بطلان دعوی صادر شد، بعد دادخواست اثبات مالکیت داد که رای قرار عدم استماع صادر شد ضمنا ارشاد به این شد که پدر خودش ، معاوضه کنندگان و خریداران را نیز خوانده قرار دهد ولی بدون توجه به ارشاد انجام یافته، دادخواست خلع ید با خوانده قرار دادن پدر و ما و معاوضه کنندگان و خریداران مطرح کرد که چون متصرف درملک متنازع فیه 2 نفر هستیم، برای بقیه خواندگان ، رد دعوی صادر شد و برای ما 2 نفر به استناد وحدت رویه 672 قرار عدم استماع صادر شد که با اعتراض خوانده به دادگاه تجدید نظر ارجاع شد که رای تجدید نظر این است که چون پدر خوانده سند اصلاحات ارضی دارد و با حضور در دادگاه اقرار کرده که ملک متنازع فیه را به پسرش داده ، شرعا احراز مالکیت نسق مشاعی محقق شده و جهت رسیدگی ماهوی به دادگاه بدوی اعاده کرده است . خاطر نشان میکنم که ما هم سند اصلاحات ارضی به نام پدر بزرگمان داریم . خواهشمند است راهنمایی فرمائید.