باسلام خدمت وکلای و مشاورین خانم سرپرست 5تا یتیم مدت 25ساله بار سنگین زندگی را بدون هیج سرمایه 6ساله دوبار جراحی زیرزبان غدهای بزاقی همه رابرداشتن ولی همان عفونت همچنان جارییس ناراحتی اعصاب داشتم خیلی شدید شده بطوریکه 18روز در زندان بودم فکرخیال دوتا دختر بی کس منو خیلی زجر داد که تا پای خودکشی و 6روزبستری روانپزشک و.... ازانجایی که یک پسر و دخترذ هنی دارم وسه مرتبه مشاوره براعلی که معاف از رزم خورد داشتم دوتا کمیسون داشته پرده گوش صفرکر و اعصاب فراموشی شدید از خانه تا مشهدکه افتاد مدت سه ماه بودکه بابدبه ماشین میسپردم بره دم پادگان تا زمانی که گوشی رو تحویل میداد دستور میدادم چون شناخت داشتم خلاصه اخرشو بگم علی به عروسی میره و یکی اونو صدا میکنه و ابا علی فلانی هستی مواد در قوطی شیرخشک میگه نگهدار خودم فردامیام تورو هم میرسونم مشهد زمانی که علی ماشینو میبینه حتی عقل نمیرسه که برا خانواده بگه درش بسته میاره میزاه رو اپن منم خواب بودم اول صبح مامورین امدن و قوطی برداشتن منکه شوکه شدم فکرشم نمیکردم گفتم هرچی هس ماله خودمه رمانی که منو برد علی بزور امد که من اینار و اوردم دیگه؟ دیگه فهمیدم اتفاقاتی که هریک را پیش بینی میکردم ولی اینجوریشو تو خواب ندیدم حالا 45روزعلی و18روزبا مکافات کسی را نداشتم به هرکدوم یک میلیارد و دویست وثیقه گذاشتیم تحت پوشش هردوتا و علی کارت معلولیت داره و هر دوتامو نگهداری و مخفی زدن مامورین با اینکه از محل تحقیقات خوب دادن بخاطر خانواده شوهرم اعدامی و کار خلاف میکردن ایا میشه ما هم بسوزیم برام بدروغ زدن کارشه داشته خوردم کرد که منم جلو قاضی گفتم قسم میخورم که دروغه هیچ مواد دست من نبوده و قرار شده در این باره مواجه حضوری کنن ولی حال اگریم روز نباشم دیگه هیچ چی سرجا نیست مخصوصا دخترای خانه که بیرون. نمیرن حال از شما عزیزان که به هرجور هست به نفع خودم بشه بتونم ادامه دهم اونکه نونش من میدم چطوری به گردن من که زره ای خبر ندارم و هزاران راه بخاطر که فراموشی داره مگفتم حالا اینجور مشکلات باز برا خودم کمکم کنید بخدا حالوروزی ندارم صد مرتبه نوشتم نشد