سلام همسر بنده حامله بود و برای برق کاری خونه دخترعموم که دختر خاله ی منم میشه رفته بودیم خونشون اقا ایشون پارسال از خانومم شکایت کرد به جرم سرقت طلا ، یک بار آگاهی خواستن مارو گردن نگرفتیم یکبار دیگه خواستن با توجه به اینکه یک ماه قبلش خانومم طلاهاشو با فاکتور به یک طلا فروشی فردِ فروخته بود خلاصه آگاهی همش میگفت طلاها رو سرقت کردی و خانومم تهدید کرده بود و گفته بود از پنکه آویزونت میکنیم و با بچت میفرستیمت زندان و... که خانومم ترسیده بود گفته بود اره گرفتم اما تو بازجویی خود رییس آگاهی سوال میکرده خانومم میگفته نمیدونم رییس آگاهی میگفته هر چی میگم بنویس ، خلاصه دستبند میزننش بعد میبرن دادسرا خانومم از خانومی که دستبند زده بهش میپرسه من اینکارو نکردم میتونم جلو قاضی بگم میگه چون گردن گرفتی اگه اینجا بگی نه میری زندان خلاصه جلو بازپرس گردن میگیره میفرستنش زندان ، بعد یک هفته سند گذاشتیم اومد بیرون دیگه هر چی گفت نگرفتم قبول نکردن و حکم قطعی شد و عموم و مادر بزرگم از روی شنیده ها گواهی دادن که این خانوم گفته شکایت نمیکرد پیدا میشد که گفتن همین دلیل اینکه مجرم هست رو میرسونه خلاصه اعاده دادرسی هم زدیم این جوابشه راه دیگه ای نیست شاهدهاش از روش شنیده ها شهادت داده اند و پدر و مادربزرگ و دختر این افراد هستند بر اساس دادنامه شماره *************-8/4/1400 شعبه 14 دادگاه تجدیدنظر استان گلستان که در مقام تجدیدنظرخواهی نسبت به دادنامه شماره *******-25/12/99 شعبه 107 دادگاه کیفری 2 شهرستان گرگان صادر شده، خانم ****** به اتهام سرقت به مجازات شلاق، حبس، ردمال محکوم گردیده است. محکومعلیه با تقدیم درخواستی به دیوان عالی کشور که به این شعبه ارجاع شده است، تقاضای اعاده دادرسی نموده است و توضیح داده دادگاه در صدور رأی به دالیل بی گناهی من توجهی نکرده است. شهودی که شاکی معرفی کرده بود و بر اساس اظهارات آنها رأی صادر کرده بود شهادت آنها متزلزل بوده و متناقض بوده است به فاکتورهای من توجهی نشده است و این فاکتورها دلیل مالکیت من نسبت به طالجات است و اقرار من در نزد بازپرس ناشی از استیصال و خستگی بوده من در حال اقرار حامله بوده ام و تحمل این وضعیت برای من سخت بود و ناچار به اقرار شده ام. در جریان رسیدگی به قاعده ید و ماده 35 قانون مدنی در موضوع اماره ید توجهی نشده بود و چطور می شود که اینجانب محکوم ولی خریدار مال مسروقه از این اتهام تبرئه گردد و از این جهات تقاضای اعاده دادرسی نموده است. هیأت شعبه در تاریخ باال تشکیل است. پس از قرائت گزارش آقای ... ...(عضو ممیز) و بررسی محتویات پرونده و مشاوره اعضاء به شرح آتی مبادرت به صدور رأی میگردد. «رأی» تقاضای اعاده دادرسی خانم **** نسبت به دادنامه شماره ******-8/4/1400 شعبه 14 دادگاه تجديدنظر استان گلستان، با توجه به اينکه مطالبی که در تقاضای اعاده دادرسی مزبور مطرح شده، عموماً دفاعيات ماهوی است که در مقطع اعاده دادرسی موجبی برای بررسی اين دفاعيات وجود ندارد و چون اين درخواست اعاده دادرسی با هيچيک از بندهای مختلف ماده 474 قانون آئين دادرسی کيفری انطباقی ندارد، مورد پذيرش قرار نمیگيرد و قرار رد آن صادر می گردد