جایگاه حق انتفاع و حق ارتفاق در قانون ایران

جایگاه حق انتفاع و حق ارتفاق در قانون ایران

انتفاع در لغت به معنای نفع گرفتن و سود بردن بوده و در اصطلاح فقه نیز این واژه دارای دو معنی است: در معنای نخست به مفهوم حقی است كه به موجب آن شخص می‌تواند از ملك غیر بهره‌مند شود و در معنای دوم نیز، به مفهوم بهره‌مندی است. ارتفاق نیز در لغت به معنای رفاقت كردن است و در اصطلاح حقوقی عبارت از حق كسي در ملك ديگری، برای كمال استفاده از ملك خود است.

در قانون مدنی، حق انتفاع عبارت از حقی است كه به موجب آن شخص می‌تواند از مالی كه عین آن ملك دیگری است یا مالك خاصی ندارد، استفاده كند. در حق انتفاع، مال در مالكیت شخصی و منافع نیز ملک شخص دیگری است و فقط شخص دارای حق انتفاع، حق استفاده و بهره‌برداری از آن را دارد، نه حق مالكیت بر آن. حق انتفاع یكی از شاخه‌ها و مراتب مالكیت است كه طی قراردادی به شخص واگذار می‌شود؛ پس جزء اموال وی محسوب می‌شود.

مال موضوع حق انتفاع دارای دو صاحب حق است:

1- منتفع، كه حق استفاده و بهره‌برداری از عین به او واگذار شده است.

2- مالک، كه صاحب عین است و در اثر قرارداد، سهم بزرگی از حقوق خود را به منتفع واگذار كرده است.

اقسام حق انتفاع

حق انتفاع به معنی خاص به سه قسم است:

الف) عُمری: كه به موجب قراردادی حق استفاده از ملک به مدت عمر خود مالک یا عمر منتفع یا شخص دیگری به منتفع واگذار شده باشد. به دلیل اینکه مدت واگذاری و قرارداد به مدت عمر مالک یا طرف قرارداد یا شخص دیگری بیرون از قرارداد است، به این قرارداد، عمری گفته می‌شود.

ب) رُقبی: اگر مدت حق انتفاع معین باشد، به این حق انتفاع رقبی گفته می‌شود.

ج) سُكنی: اگر حق انتفاع در مورد سكونت در مسكنی باشد، حق سكنی نامیده می‌شود. این حق ممكن است به مدت عمر مالک یا منتفع یا شخص ثالث یا به مدت معین باشد.

حبس مطلق: اگر حق انتفاع به طور مطلق و بدون قید مدت به كسی داده شود، آن را حبس مطلق می‌گویند که این حق تا فوت مالک خواهد بود؛ مگر اینكه مالک قبل از فوت خود رجوع کند، بنابراین در این نوع از حق انتفاع بر خلاف اقسام دیگر، مالک حق رجوع دارد و همواره می‌تواند قرارداد حق انتفاع را بر هم بزند و در اصطلاح گفته می‌شود كه حبس مطلق عقد جایز است و طرفین هر وقت كه مایل باشند می‌توانند آن را بر هم بزنند.

حبس مؤبّد: قرارداد حق انتفاع به طور نامحدود و همیشگی است و اگر به امور عام المنفعه و خیریه اختصاص داده شده باشد، تابع احكام وقف خواهد بود.

شرایط حق انتفاع

الف) حق انتفاع با عقد و قرارداد ایجاد می‌شود.

ب) موضوع حق انتفاع باید مالی باشد كه استفاده از آن موجب از بین رفتن خود مال و عین آن نباشد.

ج) دارنده حق انتفاع (منتفع) باید در حین و زمان عقد موجود باشد.

د) در حق انتفاع، قبض و تسلط منتفع بر مال مورد انتفاع شرط صحت عقد است.

ماهیت حقوقی حق انتفاع چیست؟

پس از واگذارى حق انتفاع، منتفع نسبت به مال مورد حق انتفاع، صاحب حق مى‏ شود. حق عبارت است از سلطه و امتیازی که یک شخص بر مالی (حق عینی) یا بر شخص دیگر (حق دینی) یا بر یک رابطه حقوقی (مانند حق فسخ) دارد. اما اذن فاقد چنین ویژگی است. به واسطه اذن هیچ حقی برای فرد ماذون به وجود نمی‌آید بلکه تنها او می‌تواند از آن مال استفاده کند. در عقد عاریه نیز چنین است و مستعیر تنها ماذون در بهره بردن از مال مورد عاریه است اما در حق انتفاع فرد محق است. از طریق اذن، براى مأذون حقِ انتفاع پیدا نمى‏ شود؛ بلكه انتفاع بر وى مباح مى‏ شود و دیگر انتفاع از مال براى او، ممنوع و تجاوز به حق غیر به شمار نمى‏ آید. از این رو در حق انتفاع، منتفع مى ‏تواند آن را به دیگرى واگذار یا چنانچه فوت کند، حق مالی وی به وراثش می‌رسد. در مقابل، مأذون از چنین حقى بهره ‏مند نمی‌شود و با فوت او امکان استفاده از بین می‌رود. مثلاْ هرگاه كسى دیگرى را به منزل خویش دعوت كند، میهمان مى ‏تواند از آنچه براى او حاضر مى‏ كنند، بهره ببرد، از خوردنى‏ ها بخورد و از نوشیدنى‏ ها بنوشد، اما حقى نسبت به آنها پیدا نمى‏ كند و نمى ‏تواند آنها را با خود ببرد یا به‏ دیگرى اعطا كند. فرق دیگری که بین حق انتفاع و اذن در انتفاع وجود دارد، این است که اگر حق در انتفاع به وجود آید، قرارداد منعقده لازم است اما قراردادی که در آن اذن در انتفاع داده شود جایز است. البته بر خلاف حق انتفاع که حتماْ باید به واسطه قرارداد منتقل شود اذن در انتفاع نیازی به قالب قراردادی ندارد.

تفاوت مالکیت منافع و حق انتفاع

بین مالکیت منافع و حق انتفاع شباهت‌های زیادی وجود دارد اما از نظر ماهوی و عملی نباید آن دو را یکسان شمرد:

در مالکیت منافع، لحظه‌ها و ذره‌های منفعت در ملک صاحب آن به وجود می‌آید اما در حق انتفاع، منفعت به مالک عین تعلق دارد و در ملک او هم به وجود می‌آید و صاحب حق فقط می‌تواند از آن متنفع شود. ( ماده ۴۰ قانون مدنی)

برای مثال در اجاره، مستاجر بر اثر عقد مالک منافع عین مستاجره می‌شود و می‌تواند آن را به دیگری منتقل کند اما در حق سکنی، صاحب حق، مالک منافع نیست تا حق تصرف در آن را داشته باشد و به همین جهت اجاره ملکی که موضوع حق انتفاع قرار گرفته، از طرف صاحب حق نیز صحیح نیست، مگر اینکه مقصود از اجاره واگذاری اصل حق باشد. به بیان دیگر مالکیت منفعت حقی است کامل که امتیازهای مالکیت را دارد. در حالی که حق انتفاع به آن حد کمال نرسیده و صاحب آن تنها از حق استعمال و انتفاع بهره‌مند است.

فرض کنیم باغی برای مدت دو سال به اجاره داده شود. در این مدت مستاجر مالک منافع باغ یعنی میوه‌های آن است؛ بنابراین در روزی که مدت اجاره پایان می‌یابد، آنچه از میوه‌ها بر سر درختان باقی است، به او تعلق دارد و می‌تواند پس از مدت اجاره نیز آنها را بچیند اما اگر حق انتفاع از همین باغ به مدت دو سال به او واگذار شده بود، چون منتفع، مالک منافع نمی‌شد، ذره‌های میوه نیز در ملک او به وجود نمی‌آمد و به صاحب اصلی باغ تعلق داشت. جز اینکه او می‌توانست طرف دو سال از آنها بهره‌برداری کند. بنابراین در آخرین روز سال حق او نیز از بین می‌رفت و دیگر نمی‌توانست میوه‌هایی را که هنوز بر درخت باقی است، بچیند.

خصوصيات حق ارتفاق

الف) حق ارتفاق قائم به ملك است و اختصاص به زمين دارد؛ يعني اينكه به سود مالك زمين خاصي برقرار مي‌شود و هر كسي كه مالك زمينی شد، مي‌تواند از اين حق استفاده كند. به طور معمول حق ارتفاق در دو زمين متصل و نزديک به هم ایجاد می‌شود.

ب) حق ارتفاق تابع ملک و فرع بر مالكيت زمين است؛ به اين معنا كه نمي‌توان آن را جداگانه به ديگري انتقال داد و همواره با زمين منتقل مي‌شود.

ج) حق ارتفاق دایمي است؛ اگر چه مالک مي‌تواند برای مدت محدودی برای ديگری حق ارتفاق ايجاد كند.

د) حق ارتفاق قابل تقسيم نيست؛ منظور اين است كه اگر حق ارتفاق به سود ملكی مشاع (مشترك) برقرار شده باشد، پس از تقسيم ملك، حق ارتفاق فقط به سود يكی نخواهد بود و هر كدام به طور مستقل حق استفاده از اين حق را خواهند داشت همان‌طور كه ماده 103 قانون مدنی بیانگر آن است.

اسباب ايجاد حق ارتفاق

حق ارتفاق با شيوه‌های ذیل ايجاد مي‌شود:

1- قرارداد؛ به طور معمول‌ حق ارتفاق با همين شيوه ايجاد مي‌شود. همان‌طوری كه ماده 94 قانون مدني در اين زمينه مقرر مي‌دارد كه صاحبان املاك مي‌توانند در ملك خود هر حقي را كه بخواهند نسبت به ديگری ايجاد كنند. پس مالك زمين و ملك مي‌تواند با قراردادی حق عبور يا حقوق ديگري را به شخصي واگذار كند.

2- قانون؛ ممكن است حق ارتفاق ناشی از حكم مستقيم قانون و مربوط به وضع طبيعي املاك باشد. مثلاً زميني كه بالاتر از زمين ديگر است، بر حسب طبيعت كه قانون نيز آن را محترم مي‌شمارد، دارای حق ارتفاق برای فاضلاب و آب باران نسبت به زمين پایين‌تر است؛ همان‌طور كه ماده 95 قانون مدنی مقرر مي‌دارد: «هرگاه زمين يا خانه كسی، مجراي فاضلاب يا آب باران كسي بوده است، صاحب آن خانه يا زمين نمي‌تواند از آن جلوگیری كند، مگر در صورتي كه عدم استحقاق او معلوم باشد.»

تفاوت حق ارتفاق با حق انتفاع

به طور کلی می‌توان تفاوت‌های حق ارتفاق و حق انتفاع را در موارد ذیل بیان کرد:

1- حق ارتفاق اختصاص به مال غيرمنقول دارد اما حق انتفاع ممكن است به مال منقول يا غيرمنقول اختصاص يابد.

2- حق ارتفاق برای ملك است اما حق انتفاع برای شخص.

3- حق ارتفاق دایمی است اما حق انتفاع جز در موارد خاص، موقت است.

زوال حق ارتفاق

درباره طرق پایان و زوال حق ارتفاق در قانون مدنی سخنی به میان نیامده اما با توجه به تعاریف علما و صاحب‌نظران رشته حقوق که هر یک به نحوی عناصر و اسباب ایجاد حق ارتفاق را تبیین کرده‌اند، می‌توان به دو نظر عمده دست یافت:

بخش اول: تبین و بررسی زوال حق ارتفاق بر اساس عناصر آن.

الف-عده‌ای معتقدند آنچه عنصر و خمیرمایه حق ارتفاق را تشکیل می‌دهد، عبارت است از:

1- وجود دو مال غیر منقول (از موارد ذاتی حق ارتفاق)

2- وجود امتیازی برای یکی به ضرر مالی دیگری.

3- تفاوت مالک آن دو مال است.

با توجه به این عناصر می‌توان به این نتیجه رسید که نبود هر یک از این موارد می‌تواند سبب زوال و پایان حق ارتفاق شود. به عنوان مثال هر گاه فردی حق ارتفاق را در یک ملک ایجاد کرد یا مالک آن دو ملک یکی بودند یا امتیاز برای دو طرف حق بود یا اموال از بین رفته بود، دیگر حق ارتفاق زایل شده و پایان ارتفاق است.

ب-از منظر برخی دیگر خصوصیات حق ارتفاق عبارت است از مواردی مانند “قائم به ملک بودن” و “اختصاص به زمین داشتن”،  “تابع ملک و فرع بر مالکیت زمین بودن حق ارتفاق”، “دایمی بودن” و “قابل تقسیم نبودن حق ارتفاق”.

با توجه به این خصوصیات می‌توان به این نتیجه دست یافت که حق ارتفاق باید در زمین ایجاد شود، دائمی است و قائم به ملک است. بنابراین از بین رفتن یکی از این چهار خصوصیت باعث زوال حق ارتفاق و پایان آن است.

ج- از نگاهی دیگر ویژگی‌های حق ارتفاق عبارت از موارد ذیل است:

1- حق ارتفاق حقی عینی بوده و مربوط به اموال غیر منقول اصلی است.

2- حق ارتفاق تابع ملک است.

بنابراین با توجه به این ویژگی‌ها حق ارتفاق زمانی از بین می‌رود و زوال می‌یابد که هر دو ملک نابود شوند، چون دو ملک از ارکان این حق است و به نظر برخی تنها راه زوال حق ارتفاق همین است.

برگرفته از روزنامه حمایت (تاریخ انتشار 1393/8/26)