سلام،ببخشید من 18 سالمه و یه برادر دارم که دوسال از خودم کوچیکتره.پدرم دوران بچگی به شدت مارو کتک میزد و از الفاظ رکیک استفاده میکرد و فحاشی و داد و بیداد میکرد،مادرم به دلیل اینکه پشتوانه مالی نداشت و تنها راهی که میتونست مخارج مارو تامین کنه خرجی پدرم بود و خانواده ای هم نداشت که که پشتش باشن مجبور شد طلاق نگیره ،حتی بعد از اینکه فهمیدیم پدرم به مادرم خیانت کرده و یه بچه پنهانی داره .برای همین من و برادرم در سن کم افسردگی شدید گرفتیم،برادرم برای فرار از ضربه های روحی که خورده به رفیقهای بد پناه برد و در سن 15 سالگیش متوجه شدیم که معتاد شده و یه مشاور به پدرم گفت که چون بخاطر فرار از آثار روحی و خشونت هایی که شما توی خونه داشتید در سن کم به مواد کشیده شده کودک آزاری اتفاق افتاده و ما میتونیم شکایت کنیم از دست پدرم.پدرم هم وقتی فهمید ترسید و رفتارش رو تا حدودی بهتر کرد و برادرم رو با هزینه ی خودش گذاشت کمپ.بعد از اینکه برادرم از کمپ برگشت سه چهار ماه همه چی خوب بود .الان برادرم تا صبح بیرونه و با دوستاش مشروبات الکلی مصرف میکنه.از سن 13 سالگیش پدرم بخاطر بهونه های الکی بیرونش میکرد و خودش گفته که من هیچوقت تو رو نمیخواستم و از همون سن برادرم دیگه بعضی شب ها خونه نمیومد.الان که برادرم 16 سالشه و مشروبات الکلی مصرف میکنه دوباره بابام خشونتش نسبت بهش برگشته و فحاشی و داد و بیداد سرش میکنه.دو هفته پیش پدرم به یه گنده لاتی که زندان رفته بود پول داد که برادرم رو تهدید کنه و بزنه.برادرم هم از ترسش گفت که دیگه هر چی بابام بگه گوش میدم .دیشب برادرم اقدام به خودکشی با تیغ و قرص کرد و من وقتی فهمیدم سریع به پدرم گفتیم که به بیمارستان ببرش و پدرم با دادو بیداد مادرم رو مقصر می دونست میگفت اگه میذاشتی بیشتر بزنمش الان به فکر این کارا نبود .الان حدودا چند ساعته که برادرم از بیمارستان اومده و برادرم با اینکه حالش بده و نیاز به استراحت داره بازم پدرم سرش داد و بیداد میکنه.پدرم در خونه رو قفل کرده و دوباره برادرم رو تهدید به خشونت توسط یه گنده لاتی کرده.پدرم به برادرم گفت که من دیگه خرجی تو رو نمیدم و خودت باید کار کنی و برادرم رو حدود چند ماهه مجبور کرده خودش کار کنه و خرج خودشو در بیاره.امروز پدرم به برادرم گفت که دفعه ی دیگه خواستی خودتو بکشی برو تو خیابون نه تو خونه ی من. هم من هم برادرم افسردگی شدیدی به دلیل رفتار های پدرم داریم و من هر لحظه میترسم دوباره برادرم خودکشی کنه چون از لحاظ روحی الان تو شرایط خوبی نیست و پدرم هم امروز تهدیدش کرد که اگر برادرم پاشو از خونه بیرون بذاره ،به صورت غیرقانونی و با پارتی و آشنا، برادرم رو یک سال توی کمپ زندانی کنه.در صورتی که برادرم دیگه معتاد نیست.در حال حاضر برادرم تو خونه زندانیه و من هر لحظه میترسم دوباره خودکشی کنه.چیکار باید کنم؟خواهش میکنم راهنماییم کنید.من خودم هم تو شرایط خوبی نیستم و دیگه تحمل ادامه ی این وضعیت رو ندارم.