با سلام خدمت وکلای محترم. بنده یک سال پیش با یه آقایی عقد دائم کردم و چون هم رو میخواستیم و ازدواجمون طوری بودکه خانواده ام مخالف بودند و شوهرم به خاطر این که دو تا ازدواج ناموفق داشته بود، بدگمان بود. به خاطر همین عاقدی که ما آوردیم که خطبه عقدمون رو بخونه قبول نداشت و میگفت پدرت بدون این که با من مشورت کند رفته یکی رو آورده و خودش هر چی دل او خواسته شرط و شروط در عقدنامه گذاشته است. در عقدنامه قیدشده بود که مهریه 12 سکه و عندالمطالبه باشد و وسایل خونه هم هر چی خریدی باید طبق نظرم دخترم باشد. خلاصه با هم عقد کردیم. ایشون بعد از عقد اصرار داشتند که بریم دفتر وکالت و مهریه ام که 12 سکه بود 9 تا رو ببخشم که 3 تا فقط برای خودم بماند و آن قدر حرف هایی زد در گوش من که من رو فریب داد و چند روز بعد از عقد من رو برد دفتر وکالت و گفت من اون عقدنامه که پدرت نوشته رو قبول ندارم و باید یک تغییراتی در آن ایجاد بشود و گرنه طلاقت میدهم. من هم ترسیدم و گفتم از این که آبروریزی بشود حرف او را قبول کنم. در دفتر وکالت وکیل دو تا برگه داد یکی که پیش خودش بود و یکی به من داد و شوهرم بعد اون جا نوشت که 9 تا سکه مهریه رو میبخشی و 3 تا برای تو میماند و وسایل هم طبق سلیقه و نظر خودم باشد و هرچی در توان من باشد و طلا هم هر وقت پولدار شدم برای او میخرم. من ساده احمق دیوونه چون دوسش داشتم گول او خوردم و پای برگه رو مهر و امضا کردم. بعد از اون 6 ماه بعد از عقدمون متوجه شدم که شوهرم اخلاقش عوض شده است. عصبی، بی حوصله، کسل خسته است و محبتش و رابطه ما کمتر شده بود. از او پرسیدم تا این که اعتراف کرد که یک سال هست اعتیاد به شیره تریاک دارد ومیخواهد ترک کند و دارد کم میکند. حالا یک سال از عقد ما گذشته است و به خاطر مشکلات مالی و بی پولی و اعتیاد او بعد از عید بود که از مادرش فهمیدم وسایل کارش و وسیله نقلیه اش رو فروخته و گفته من از زن زندگی و از همه چی بریدم و بدم میاد از این که این جا زندگی و در این کشور زندگی کنم. هیچی بعد فهمیدم آقا دو روز هست در خونه بحث کرده و گذاشته رفته و بدون این که به من که زن او هستم چیزی بگوید و چند روز بعد هم پیام داده که من و تو به درد هم نمیخوریم و تفاهم نداریم. خوشبخت شوی و حلالم کن. از مامان و بابات هم معذرتخواهی کن. خداحافظ. خلاصه فهمیدم گذاشته و رفته و من رو دیگر نمیخواهد و میخواهد من رو طلاق بدهد. دل من خیلی شکسته چون من هیج بدی به او نکردم و هوای او داشتم ولی پشت من رو خالی کرد. رفته به او زنگ زدم گوشی اش در دسترس شد. الا بالله نمیخواهد به پای او بمونم و فقط میخواد جدا شویم گفت میخواد قاچاقی به خارج پیش دخترش برود. حالا میخوام طلاقمون جدی بشود. چطور میتونم راهی هست که بتونم 9 تایی که بخشیدم رو پس بگیرم؟ چون پای اون برگ ور در دفتر وکیل شوهرم پا حرفش نموند وسایل نخرید و تازه من رو ول کرد رفت و وقتی اون پای حرفش نبوده من پای حرف او باشم من مهریه ام رو کامل میخوام. همون 12 تا سکه عندالمطالبه که درخطبه عقدمون بود. من طلاق نمیخوام و شوهر من طلاق میخواهد