سلام بنده برادر خانمی دارم که جانباز هستن و وامی از طرف بنیاد دو سال قبل گرفتن و خونه ای در مشهد خریدن و مقداری از وجه منزل را نقدا پرداخت کردن و قرار شد که یکماه بعد الباقی پرداخت و منزل تخلیه و تحویل شود اما روز مقرر فروشنده برای تحویل گرفتن پول حاضر نشده و منزل تخلیه نکردن و روز بعدش اومدن گفتن من خونه را تخلیه نمیکنم بیا پولت که دادی بگیر برو یک خونه دیگه بخر ضمنا قیمت منزل در این یکماه دو برابر شده بود و کار به شکایت و دادگاه کشید روز دادگاه فروشنده گفت روز مقرر من اماده تخلیه و تنظیم و انتقال سند بودم خریدار نیومده و پولش حاضر نبوده و خریدار مدارک موجودی حساب بهمراه شهود را معرفی کرد به دادگاه که پولش حاضر بوده و در روز موعود طبق استعلام اداره دارایی منزل هنوز در رهن وام بانک بوده و امکان انتقال نداشته و فروشنده حرفش کذب محض است و مدارکش به دادگاه ارائه شد ضمنا فروشنده گفت پارتی دارم و خونه را بهت نمیدم وقتی رای دادگاه اومد خریدار را محکوم کردن و نوشته بودن در رای دادگاه طبق گفته فروشنده بیع در پشت قولنامه فسخ شده است خریدار اعتراض بحکم کرد و نوشت هیچ گونه فسخی نبوده و استشهاد از معاملات ملکی و شهود گرفت که فسخی نبوده و رای تجدیدنظر که اومد نوشتن رای دادگاه تایید میشود دوباره وکیل گفت ذیل یک بند که فروشنده اگر سند را منتقل نکند دادگاه رای انتقال صادر میکند رفتن در اون یکی شعبه شکایت کردن که شعبه کیفری بودش در اونجا قاضی هم تعجب گردن که چرا رای بنفع فروشنده دادن و نوشتن منزل باید تحویل خریدار بشه و معامله فسخ نشده که مجدد ایندفعه فروشنده رفت اعتراض کرد و حدود شش ماه خبری نشد از جواب و بعدا گفتن رای دادگاه رد شده و معامله فسخ شده طبق شهادت شهود و پشت قولنامه در صورتی که شهود هم بنفع خریدار شهادت داده بودن قبلا و این پرونده که دوساله در جریانه همه هم میدونن حق با خریدار هستش اما دادگاه از مدارکی حرف میزند و بر همون اساس رای صادر میکند که در کل وجود خارجی ندارد و دروغ محض است و خواهشمندم راهنمایی بفرمایید چکار میتونه این بنده خدا بکند که غیر اینکه دو سال اسیر دادگاه بوده حدود سی تا چهل میلیون هم وکلا گرفتن و صرف کرایه ماشین و تنظیم شکایت شده و فعلا مستاصل خونه نشین شده و سرکارش به روان پزشک افتاده لطفا راهنمایی بفرمایید