سلام. چند روز پیش داشتم یک پستی در اینستاگرام نگاه میکردم درباره‌ی آزار جنسی و نظر خودم رو نوشتم. سه روز بعد دختری به من پیام داد و گفت که میتونم بهت یک چیزی بگم و باهاتون حرف بزنم؟ من اولش خیلی دو دل بودم ولی قبول کردم گفتم که باشه بگو شاید بتونم کمکی کنم. بعد اون پست رو گذاشت و من فکر کردم الان میخواد نظر من رو مورد قضاوت قرار بده. من هم گفتم که اگر درباره‌ی اون موضوع هست، ترجیح میدم حرفی نزنم. گفت نه نمیخوام شما حرفی بزنید میخوام خودم بگم و گفت که تا حالا به کسی نگفته. من هم گفتم که گوش میدم. بعد شروع کرد گفت که پدرش وقتی 9 سالش بود اون رو آزار داده و این کار رو تا 12 سالگی اون ادامه داده. اون الان 17 سالش هست و دو تا خواهر دو قلو داره. میگه تا الان نتونستم بگم چون میترسیدم. خانواده ی مذهبی داره و پدر و مادرش در ... کار میکنن و با هم همکار هستن. پدرش چند وقت پیش باز هم کاراش رو شروع کرده و دختره رو آزار میده.به من گفت مامانش باباش رو خیلی دوست داره و چند بار از دهنش در رفته که گفته اره پدرم با یکی از دوستای تو دوست هست. مادرش هم باور نکرده و بهش خندیده. گفته که میخواد درس بخونه و بره دانشگاه تهران اون رشته ای که میخواد و خواهراش رو هم با خودش ببره ولی پدرش اون رو تهدید کرده که نمیتونه بره و اون ولش نمیکنه. دختر خیلی ترسیده. اون میگه که نگرانه همین روز ها بیاد سراغش و ... من تا جایی که تونستم آرومش کردم و بهش گفتم حتما با یک مشاور در فضای مجازی حرف بزنه. نکته اینجا هست که دختر گفته که پدرش رو چندین بار دیده که با زن های دیگر بوده ولی باباش تهدیدش کرده صداش در میاد. من نگرانش شدم و فکرم هم درگیرش شده. نمیخوام گول بخورم چون همون طور که میدونید فضای مجازی هست و از کجا معلوم اصلا راست بگه. برای همین من تا اون جایی که تونستم راهنمایی کردم ولی اگر واقعا اینطوری باشه که میگه میخوام کمکش کنم و یک چیز دیگه پدرش همش چکش میکنه. خیلی چیز ها رو نگفتم فقط میتونم بگم که وضع خراب هست. اون نمیتونه کاری بکنه چون پدرش نمیزارن و مادرش هم که باور نمیکنه. خانواده هم که همه مذهبی هستن و به اون ها نگفته چون معلوم هست باور نمیکن. فقط میخوام کمکش کنم. اگر واقعا این بلا سرش اومده و راهی نداره.