باسلام و احترام س.م هستم متاهل و دارای فرزند من و خانم همسایه ساکن یک اپارتمان سه واحدی هستیم هر کدام مالک یک واحد آپارتمان. یه چند شبی بود که خانم همسایه واحد بالایی پشت سر هم مهمان داشتن. بابت سرو صدای زیاد و خارج از عرف ایشون و مهمانان شون حدود ساعت 2بامداد محترمانه و با رعایت ادب پیام دادم که اگر امکان داره کمی مراسم رو ارومتر برگزار کنند. ایشون به گفته خودشون لیدر یک برنامه اینترنتی هستن و ظاهرا مهمونی های چند شب بابت اون بود. من حدود ساعت 2 بامداد پیام دادم و ایشون هیچ اعتنایی نکردن تا اینکه حدود ساعت 3بامداد زنگ واحد من به صدا دراومد. و من درب واحد رو بازکردم دیدم دو تا اقا از پله ها پایین می رفتن. متوجه شدم که زنگ واحد ما رو اشتباها به جای کلید برق راهرو زدن. بعد از چند شب خانم همسایه به من پیام دادن که شما مهمانان من رو نگاه کردید من البعد ببینم کاری میکنم کارستون. اون روز من بیرون از منزل بودم و پیام ایشون رو گذاشتم به پای دلخوری ایشون بابت تذکری که بهشون داده بودم گفتم میرم هم از دلخوری درشون میارم و هم گلایه میکنم بابت این پیامی که دادن. مغازه ایشون و آپارتمانی که مشترکا من و ایشون درش ساکن هستیم داخل یک کوچه هست و در مغازه ایشون همیشه بازه خانمها اونجا میشینن چایی میخورن و گپ میزنن سبزی پاک میکنن.خود من هم بارها بابت کارای ساختمون و شارژ و این حرفا میرفتم مغازشون. توی این یکسال حتی یکبار هم مزاحم زمان استراحشون در منزل نمیشدم اینبار هم طبق عادت رفتم مغازشون. من مودبانه وارد مغازه شدم سلام کردم و گفتم خانم عرضی دارم خدمتون اگر امکان داره بریم داخل ساختمون حرف بزنیم اینجا مغازه است محل رفت و آمده مشتری میاد و میره. البته دو تا از کسبه اونجا نشسته بودند و حرف میزدن یک آقا و یک خانم. که ایشون با تندی و بی ملاحظگی گفتن من حرفی با شما ندارم تو چکاره ای که من بیام در خونه ات. من گفتم شما که میفرمایین با من کار ندارین پس این پیام چیه به من دادین که من مهمان شما رو نگاه کردم نصفه شب دو تا مرد غریبه زنگ واحد من رو زدند من این اختیار را ندارم درب واحد خودم رو باز کنم ببینم کیه؟؟ که دیدم ایشون شروع کردن به داد و فریاد . که تو نمیتونی کاسبی منو به هم بزنی من بابت تهمت و کنجکاوی ازت شکایت میکنم. من همش میگم خانم چرا فریاد میزنید ما که فاصلمون یک وجبم نیست که بعدا فهمیدم برای جلب نظر کسبه و اطرافیان که بتونن استشهادیه جمع کنن . فقط گفتم چرا با کلمات بازی میکنین مرد غریبه برای من غریبه بوده برای شما غریبه نیست خودتون فرمودین مهمونای شما بودن من فامیل و مهمون شمارو نمیشناسم. ایشون رفتن شکایت از من بابت تهمت و افترا و شاهد هم اوردن. البته هنوز دادگاه تشکیل نشده. از اون لحظه تا الان از دست تهدیای ایشون آرامش و امنیت ندارم مرتب پیامک تهدید میدادن تا اینکه من بهشون گفتم با پیام هایی که میدین ارامش منو خانوادمو بهم میریزن من بابتشون ازتون شکایت می کنم که بعد از این پیام من. تهدیدات لفظی و آزار و اذیت ایشون شروع شد. ایشون کشیک میدن زمانی که همسر من منزل نیست نیمه های شب ساعت 2به بعد توی ساختمون منو میترسونن بابت این موضوع بچه دو ساله من به شدت ترسیده و رعب و وحشت همیشه با پسرم هست. مدام جلوی همسایه ها میگن خوب با پای خودت تو دام افتادی حالا حالا میچرخونمت. من مستاصل و درمانده ام و تو این شهر غریب و ناآشنا. لطفا منو راهنمایی کنین چکار کنم ایا ممکنه محکوم بشم.