سلام 1/5سال است ازدولج کرده ام که بعد از ازدواج فهمیدم خانواده شوهرم بسیییییار مشکل دارند در اثر نادانی ،جهالت شوهر من که از همه باهوشتر بود ناخودآگاه به سمت اخاذی از دختران، زنان و هر کس بتواند میکند هیچ کجا کوچکترین ردی از خود بجا نمیذاشت انقدر زندگی عالی و با مهر بود که حتی به ذهنم خطور نمیکرد این آقا تبهکار شده در اثر هتاکی و فحاشی شوهر قبلی بدلیل ازدواج مجدد با اینکه یکسال از ازدواج مجدد خودش میگذشت منو برد خونه خودشون که چی بگم.....حتی دسشویی و مخصوصا حمام رو باید جلوی برادر شوهرم میرفتم.... وسایل خونه رو برد تو خونه باغی یکی از دوستاشون آهان راستی یادم رفت بگم من پزشکم که همش تو درمانگاهها از ظلم این هیئت مدیره عاصی شده بودم مطب خییییلی مجهزی زدم خلاصه وسایل خونه و مطب دزدیده شد و اونا رو که نمیتونستن ببرن مثل کتابهای نفیس عرفانی من، اینا رو سوزونده بودن، بعد ازون سرد شد و حس میکردم که میخواد زندگی رو ترک کنه مثلا حدود دوهفته بعد از ازدواج تو خونه مادرش بچه 14ساله رو کنار ما میخوابوند چون از طلاق قبلیش آسیب دیده بود تاااال من مجبور شدم جدا شم و‌ تنها تو یه اتاق بشینم و تنها با دلی غمگین بخوابم بچه اش هم این اواخر خیلی موذی شده بود و دائم منو آزار میداد مثلا موبایلامو میشکووند لب تابمو خراب کرده بود و گزارش خونه ما رو مو بمو با همه جزئیات به عمه اش میداد بزور من چند دفعه رفتو بدیهیات رندگی اونم نه کامل آورد نقشه کشید که تو پارسال گفتی بریم حالا میریم چندین وقت هم بود روزی 2ساعت میومد خونه میگفت نگهبان اونجاهم شدم منم دیگه بی تفاوت خلاصه مخلص کلام اینکه تمام چیزای من شاید توسط برادرش حالا نمیدونم با همکاری خودش یا نه رو دزدید و غیب شد تمام وسایل شخصی من حتی لباسای تو خونه امو بیرونم یکی دوتا از وسیله های مطب و بخدا حتی کفش و جورابام هم برده گفت تو دوهفته برو تا من اونجا خونه کرایه کنم بعد شد دوماه آخرش میگفت 6ماه نه تو شیراز و نه اهواز آدس کارشو نمیداد نمیدونم، نمیدونم نمیدونم، آخه چطور تونست من حتی خونه امو فروختم خرجشون کردم از اونور چون قسطای بانک مونده بود حالا وکلای بانک شکایت منو ضامنامو کردم خونه، ماشین ،فیش حج، پولایی که تا حالا تو بیمه ریخته بودم خلاصه دارو ندارمو تصاحب کرد و بعد اینجوری نارو زد حالا من دو خواسته دارم1_پیداش کنید و حقشو بذارید کف دستش که دیگه با یکی دیگه اینطور نکنه و مثل من به خاک سیاه ننشوندشون بله اول تقصیر شوهر قبلی بود میگفت ازت طلبکارم با چک و چمیدونم که همش جعلی بود میگفتم من و الا میگفتم کار میکنم وکیل قدر میگیریم و مشکلو‌ حل میکنن من که نمیدونستم خودش چکاره اس و بعد ... دیگه دزدیدن وسایل چون آدم خریده بود 24ساعت حواسشون باشه پس غریب و آواره شدم اون که وسایل رو برده بود که من به خاک سیاه نشستم حدود 250میلیون من خرج اینا کردم بعد شما با یه وثیقه آزادش کنه پس اولین خواسته من حبس ابد شد جلوم نیاد که