مصادیق عسروحرج زوجه
درتاریخ : 1392/10/07 به شماره : 9209970906801374
موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور
این نمونه رای که در شعبه 8 دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: طلاق، عسر و حرج، مفارقت جسمانی، بذل مهریه، دعاوی متعدد
چکیده رای
مفارقت جسمانی طولانیمدت، دعاوی متعدد حقوقی و بذل و بخش قابلتوجهی از مهریه دلالت بر عسروحرج زوجه دارد.
خلاصه جریان پرونده
در تاریخ 23/7/90 آقای م.الف. به وکالت از طرف خانم ف.ز. بهطرفیت آقای ر.الف. دادخواستی به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش جهت اجرای صیغه طلاق به لحاظ عسروحرج ناشی از سوء رفتار زوج تقدیم نموده که در شعبه دهم دادگاه حقوقی کرمان ثبت و مورد رسیدگی قرار میگیرد در جلسه دادرسی مورخ 3/10/90 که با حضور وکیل زوجه و نیز زوج تشکیل گردیده وکیل خواهان اظهار داشت موکله طبق عقدنامه پیوست پرونده در تاریخ 4/1/80 به عقد نکاح دائم خوانده درآمده و حاصل زندگی مشترک یک فرزند دختر میباشد حسب استشهادیه تقدیمی مدت شش سال است که زوجین از یکدیگر جدا میباشند و با دادخواستهای متعدد که منجر به صدور آراء از شعبات هفتم و نهم دادگاه حقوقی کرمان گردیده همگی نشان از عسروحرج موکله میباشد و ادامه زندگی با این روند به نفع هیچیک از طرفین نمیباشد مستنداً به ماده 1130 قانون مدنی صدور گواهی عدم امکان سازش مورد استدعاست زوج خوانده اظهار داشت من با طلاق خواهان موافق نیستم وی حاضر به تمکین از من نیست دو رأی در خصوص الزام به تمکین وی دریافت نمودهام که تصاویر آراء صادره تقدیم میگردد. بهعلاوه خواهان دو بار دادخواست طلاق داده که به علّت عدم ارائه دلیل و مدرک خواسته وی مردود شده است من قصد طلاق دادن ندارم و میخواهم زندگی نمایم و دخترم نزد مادرش زندگی میکند و از ملاقات من با فرزندم مخالفت میکند. سپس دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر نموده و زوجین هر یک داور خود را معرفی نمودهاند و داور آنهم هر یک نظریه کتبی خود دال بر عدم سازش طرفین را تقدیم داشتهاند و سرانجام دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و بهموجب دادنامه شماره 26 ـ 22/1/91 به لحاظ فقد ادلّه اثباتی و اینکه شوهر با طلاق مخالف است خواسته خواهان را غیر وارد تشخیص و حکم بر بی حقی خواهان صادر نموده است. پس از ابلاغ رأی صادره وکیل زوجه نسبت به آن تجدیدنظرخواهی نموده که پس ازانجام تشریفات قانونی شعبه ششم دادگاه تجدیدنظر استان کرمان وارد رسیدگی شده و در جلسه دادرسی مورخ 22/3/92 که با حضور طرفین وکیل زوجه تشکیل گردیده دادگاه اظهارات طرفین را استماع و در صورتمجلس منعکس نموده و زوجه در قسمتی از اظهارات خود گفته است حاضرم در قبال طلاق و کراهت شدیدی که از شوهرم دارم تعداد دویست سکه بهار آزادی از مهریه خود را به ایشان بذل نمایم و مابقی مهریه را در پرونده مهریه اقدام به وصول خواهم نمود زوج گفته است اگر تمام مهریه را بذل کند قبول میکنم و طلاق میدهم و سرانجام دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و بهموجب دادنامه شماره 302ـ 92 مورخ 25/3/92 به استدلال اینکه حدود ده سال است زوجین اختلاف دارند و احکام متعددی علیه همدیگر گرفتند و در این مدت دائماً راهی دادگاه بودهاند و پیش از هشت سال از هم جدا هستند تنفر و کراهت زوجه از شوهرش به حدی است که با نصایح دادگاه برای بازگشت به زندگی اظهار داشت یک ساعت هم امکان زندگی با ایشان برایم مقدور نمیباشد و از طرفی گواهی پزشکی که رونوشت آن پیوست میباشد حاکی از این است که ازنظر روانی آقای الف. دچار شخصیت ناپخته و در زمینه بهره هوشی پایین میباشد که باعث مشکلات در زندگی زناشویی میگردد و مضافاً به اینکه زوج در این مدت هیچ اقدامی برای جلب رضایت همسرش انجام نداده است و به نظر میرسد زوج تمایلی به همسرش ندارد زیرا مکرراً اظهار داشته مهریهاش را کامل بذل کند تا او را طلاق دهم و نتیجه ادامه این وضعیت به صلاح هیچیک از زوجین خاصه زوجه نمیباشد و نظریه داوران نیز حاکی از همین موضوع است بنابراین ادامه زوجیت برای زوجه حرجی است ازاینرو اعتراض تجدیدنظرخواه را وارد تشخیص و ضمن نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته مستنداً به ماده 1130 قانون مدنی و تبصره الحاقی به آن زوج را مجبور و ملزم به طلاق همسرش نموده که در صورت استنکاف از طلاق دادگاه به سردفتر طلاق نمایندگی تفویض نموده تا نسبت به اجرای صیغه طلاق و ثبت آن اقدام نماید نوع طلاق را خلعی اعلام و زوجه از مهریهاش تعداد دویست سکه را در قبال طلاق و کراهت از شوهرش به وی بذل نموده و خود قبول بذل کرده است. دادنامه اخیرالذکر در تاریخ 8/4/92 به زوج ابلاغ شد و نامبرده در تاریخ 26/4/92 با تقدیم دادخواست و لایحه فرجامی نسبت به آن فرجامخواهی نموده که پس ازانجام تشریفات قانونی وصول پرونده به دیوانعالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است. دادخواست فرجامی به هنگام شور قرائت میگردد.
رای دیوان
فرجامخواهی آقای ر.الف. نسبت به دادنامه شماره 302ـ 92 مورخ 25/3/92 شعبه ششم دادگاه تجدیدنظر استان کرمان که بهموجب آن ضمن نقض دادنامه بدوی حکم بر الزام زوج فرجامخواه به مطلقه نمودن زوجه فرجامخواه به لحاظ عسروحرج ایشان در تداوم زوجیت صادر گردیده است وارد نبوده و توجیه قانونی ندارد محتویات پرونده گویای آن است که زوجین علیرغم اینکه در تاریخ 4/1/1380 باهم ازدواج نمودهاند فقط مدت کوتاهی باهم زندگی مشترک داشتهاند و حدود هشت سال است که جدا از یکدیگر زندگی مینمایند که این مفارقت جسمانی طویلالمدت ناشی از وجود اختلاف عمیق بین طرفین بوده که در طول این مدت دعاوی متعددی علیه یکدیگر اقامه نمودهاند که حاکی از شدت اختلاف آنان میباشد و بهعلاوه درخواست مکرر طلاق از ناحیه زوجه و نیز درخواست مکرر زوج مبنی بر الزام زوجه به تمکین و عدم تأثیر احکام تمکین صادره در بازگشت زوجه به زندگی مشترک و حصول توافق بین طرفین مفید این معناست که احتمال هرگونه سازش و آشتی بین زوجین و امکان ادامه زندگی مشترک بین آنان منتفی بوده که بهطورقطع ادامه این وضعیت با توجه به اوضاعواحوال حاکم بر زندگی و روابط زوجین و توجهاً به وضعیت روحی و روانی زوج فرجامخواه به شرح منعکس در گواهی پزشکی قانونی که جزء تشدید اختلافات طرفین مفید فایدهای برای آنان نبوده عرفاً و عادتاً برای زوجه مشقت بار و تحمل آن سخت و دشوار بوده و موجب عسروحرج وی خواهد بود چنانکه بذل تعداد دویست سکه بهار آزادی از مهریه مافیالقباله در قبال طلاق با توجه به ارزش اقتصادی آن خود اماره قضایی بر عسروحرج زوجه در تداوم زوجیت خواهد بود ازاینرو دادنامه فرجامخواسته با توجه به استدلال منعکس و در آن و محتویات پرونده و مستندات پیوست آن و اظهارات طرفین در مراحل دادرسی که متکی بر ارزیابی ادلّه اثباتی و قرائن و امارات موجود در پرونده و مبتنی بر استنباط قضایی و تشخیص دادگاه بوده موجّهاً و منطبق بر موازین قانونی اصدار یافته و از حیث ماهوی و از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی ایراد و اشکال مؤثر در تخدیش بر دادنامه مرقوم مترتب نبوده و اعتراضات فرجامخواه هم در حدی نیست که به مبانی و اساس دادنامه صادره و استنباط و تشخیص دادگاه خلل و خدشهای وارد و موجبات نقض دادنامه صادره را فراهم سازد فلذا ضمن ردّ فرجامخواهی فرجامخواه مستنداً به ماده 370 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه فرجامخواسته ابرام میگردد.
رئیس شعبه 8 دیوانعالی کشور ـ مستشار ـ عضو معاون
عباسیان ـ ناصح ـ کریمپور نطنزی
توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.